مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
1 بازدید
۵۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

  مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌ دارای ۳۴ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله استاد مرتضی‌ مطهری‌ :

استاد مرتضی‌ مطهری‌

َ‌ زاد، زادگاه‌ و زندگی۹۹
-۱-۱۳ در ۱۳ بهمن‌ ماه‌ سال‌ ۱۲۹۸ هجری‌ شمسی‌ در شهر فریمان‌ از توابع‌ مشهد در خانواده‌ای‌ از اهل‌ علم‌ و تقوا کودکی‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود؛ خانه‌ای‌ که‌ انوار علم‌ و ایمان، تقوا و پاکی، راستی‌ و درستی‌ در آن‌ پرتوافکنده‌ بود و نام‌ شایسته‌ی‌ «مطهری» بهترین‌ معرف‌ این‌ بیت‌ پاک‌ و مطهر بود. آری‌ این‌ بزرگ‌ترین‌ نعمتی‌ بود که‌ از جانب‌ پروردگار به‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری‌ (مردی‌ که‌ عمری‌ را در طریق‌ حق‌ پیموده‌ و تقوا و پاکی‌ و اخلاص‌ در وجودش‌ تجسم‌ عینی‌ یافته‌ بود) داده‌ شد، چرا که‌

شایسته‌ نبود نور علم‌ و تقوا در این‌ خانواده‌ به‌ خاموشی‌ گراید بلکه‌ باید فرزندی‌ در این‌ خانواده‌ متولد گردد که‌ مشعل‌ فروزان‌ اسلام‌ را در دست‌ گیرد و به‌ اقصی‌ نقاط‌ این‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ نور بیفشاند و با کردار و گفتار خویش‌ بشارت‌ از غلبه‌ی‌ حق‌ بر باطل‌ و ایمان‌ بر کفر دهد. آری، تقدیر خدای‌ تعالی‌ چنین‌ بود که‌ بر این‌ جامعه‌ی‌ اسلامی‌ منت‌ نهاده‌ کوکب‌ هدایتی‌ ارزانی‌ دارد که‌ در شب‌ یلدای‌ جهل‌ و ظلمت‌ دلیل‌ و رهنمای‌ حقیقت‌ جویان‌ و حق‌ پرستان‌ باشد و در تاریک‌ترین‌ دورانی‌ که‌ اسلام‌ عزیز از اطراف‌ و جوانب‌ مورد حمله‌ قرار می‌گیرد با پاسداری‌ از آن‌ برخیزد و دین‌ خدا را یاری‌ دهد. سرانجام‌ این‌ ستاره‌ی‌ درخشان‌ هدایت‌ در خانواده‌ی‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری‌ طلوع‌ نمود.

‌خانوادگی‌اش‌ حکایت‌ از این‌ جنبه‌های‌ بارز شخصیت‌ او یعنی‌ طهارت‌ و پاکی‌ روحش‌ می‌کرد ولی‌ باید نامی‌ که‌ برای‌ او انتخاب‌ می‌شد نشان‌ دهنده‌ی‌ جنبه‌ی‌ دیگری‌ از شخصیت‌ او باشد و لذا نام‌ «مرتضی» بر او نهادند تا حکایت‌ از روش‌ پسندیده‌ و شیوه‌ مرضی‌ او در زندگی‌ بنماید، و بدین‌ ترتیب‌ بود که‌ زندگی‌ «استاد مرتضی‌ مطهری» آغاز شد.

‌هر چند از حالات‌ و خاطرات‌ دوران‌ کودکی‌اش‌ هنوز اطلاعی‌ در دست‌ نداریم‌ ولی‌ فرازهای‌ حساسی‌ که‌ در طول‌ زندگی‌ او سراغ‌ داریم‌ و تقوا و پاکی‌ و صدق‌ و صفایی‌ که‌ در سراسر زندگی‌ او به‌ چشم‌ دیدیم‌ و نیز نشو و نمای‌ او در چنین‌ خانواده‌ای‌ پاک‌ و مطهر همه‌ حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ در آن‌ سنین‌ خردسالی‌ نیز بسان‌ دوران‌ کودکی‌ پیامبر اکرم‌ از کژی‌ و ناپاکی‌ به‌ دور بوده‌ و از امدادهای‌ غیبی‌ و تأییدات‌ الهی‌ برخوردار.

‌پس‌ از دوران‌ کودکی‌ به‌ مکتبخانه‌ رفته‌ و به‌ فراگیری‌ قرآن‌ و دیگر تعلیمات‌ ابتدائی‌ می‌پردازد.
‌در سنین‌ حدود ده‌ دوازده‌ سالگی‌ شور و عشق‌ و علاقه‌ی‌ او به‌ اسلام‌ و علوم‌ دینی‌ که‌ در سراسر زندگی‌ درخشان‌ او متجلی‌ بود در وجودش‌ مشتعل‌ می‌گردد و هر دم‌ این‌ شعله‌ را از اعماق‌ وجود او زبانه‌ می‌کشد. بالاخره‌ راز دل‌ را آشکار و تصمیم‌ خویش‌ را مبنی‌ بر تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ برملا

می‌سازد؛ و این‌ درست‌ هنگامی‌ است‌ که‌ ظلم‌ و فشار حکومت‌ استبدادی‌ رضاخان‌ روزگار را بر علما و روحانیون‌ تنگ‌ کرده‌ و چهره‌ی‌ ضد اسلامی‌ او را آشکار نموده‌ است. تصمیم‌ استاد مطهری‌ همگان‌ را به‌ حیرت‌ فرو برده‌ بود که‌ شگفتا! در چنین‌ هنگامی‌ که‌ اوضاع‌ سخت‌ و ناگواری‌ را که‌ بر علما و روحانیون‌ می‌رود به‌ رأی‌العین‌ مشاهده‌ می‌نماید چگونه‌ این‌ جوانک‌ روزها و شبها را در این‌ اندیشه‌ به‌ سر می‌برد. ناصحان‌ و خیرخواهان‌ به‌ پند و اندرز پرداختند تا بلکه‌ او را از این‌ اندیشه‌ منصرف‌ سازند ولی‌ غافل‌ از آنکه‌ دست‌ دیگری‌ در کار است‌ و راه‌ دیگری‌ در پیش. هر حیله‌ای‌ که‌

می‌اندیشند سودی‌ نمی‌بخشد و آتشی‌ که‌ در وجود این‌ جوانک‌ پاک‌ سرشت‌ نهفته‌ است‌ نه‌ تنها خاموش‌ نگشته‌ بلکه‌ افروخته‌تر می‌گردد. آخرالامر پافشاری‌ و اصرار استاد مطهری‌ در تصمیم‌ خویش‌ بر رأی‌ آنان‌ فائق‌ گشته‌ به‌ طوری‌ که‌ بر تصمیم‌ او گردن‌ نهاده‌ و به‌ تحصیل‌ او در رشته‌ علوم‌ دینی‌ رضایت‌ می‌دهند؛ و این‌چنین‌ است‌ که‌ خدا دین‌ خود را یاری‌ می‌دهد.

‌به‌ سن‌ دوازده‌ سالگی‌ – یعنی‌ در سال‌ ۱۳۱۱ شمسی‌ – به‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد عزیمت‌ نموده‌ و تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ را آغاز می‌کند. در این‌ دوران‌ باز یکی‌ دیگر از فرازهای‌ حساس‌ زندگی‌ استاد مطهری‌ که‌ نقش‌ بسیار تعیین‌ کننده‌ در حیات‌ علمی‌ و معنوی‌ او و نیز نقشی‌ مؤ‌ثر در حیات‌ ایدئولوژی‌ اسلامی‌ داشته‌ است‌ نمایان‌ می‌گردد. اندیشه‌های‌ مربوط‌ به‌ خداشناسی‌ سخت‌ او را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد به‌ طوری‌ که‌ خواب‌ و استراحت‌ را از او باز می‌گیرد، روز را در این‌ اندیشه‌ به‌ شام‌ و شام‌ را به‌ صبح‌ می‌رساند. روزها و شبها سپری‌ می‌شود، هفته‌ها و ماهها و سالها

می‌گذرد و استاد مطهری‌ در این‌ دغدغه‌های‌ روحی‌ به‌ سر می‌برد، شک‌ و حیرت‌ وجود او را فرا می‌گیرد؛ به‌ اصالت‌ و اهمیت‌ این‌ افکار و دغدغه‌های‌ روحی‌ پی‌ می‌برد که‌ اگر این‌ مسائل‌ برای‌ او حل‌ نگردد و از این‌ وادی‌ حیرت‌ به‌ سرزمین‌ یقین‌ و ایمان‌ پای‌ ننهد در هر موضوع‌ دیگر اندیشه‌ کردن‌ جز اتلاف‌ وقت‌ نخواهد بود؛ و لذا مقدمات‌ عربی، فقهی، اصولی‌ و منطقی‌ را تنها از آن‌ جهت‌ می‌آموخت‌ که‌ بتوانند او را آماده‌ی‌ بررسی‌ سخن‌ فیلسوفان‌ بزرگ‌ بنمایند و لذا از همان‌ دوران،

فیلسوفان‌ و عارفان‌ و متکلمان‌ تنها به‌ این‌ دلیل‌ که‌ آنها را قهرمانان‌ صحنه‌ این‌ اندیشه‌ها می‌دانست‌ در نظرش‌ بزرگ‌ می‌نمودند؛ و لذا مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ شهیدی‌ رضوی، مدرس‌ فلسفه‌ی‌ الهی‌ حوزه‌ی‌ مشهد در میان‌ آن‌ همه‌ علما و مدرسین‌ حوزه، تنها کسی‌ است‌ که‌ استاد مطهری‌ را شیفته‌ی‌ خود کرده‌ و دل‌ از دست‌ او ربوده‌ است؛ و شاید جاذبه‌ی‌ معنوی‌ و آرزوی‌ حاضر شدن‌ در درس‌ او بزرگ‌ترین‌ مشوق‌ و محرک‌ استاد مطهری‌ در طی‌ هر چه‌ سریع‌ترِ‌ علوم‌ مقدماتی‌ بوده‌ است.

‌بالاخره‌ استاد مطهری‌ پس‌ از حدود چهار سال‌ تحصیل‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد، در حدود سال‌ ۱۳۱۶ شمسی‌ عازم‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ می‌گردد و این، باز فرازی‌ دیگر از زندگی‌ پر فراز و نشیب‌ اوست‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ و روحی‌ او نقشی‌ بسیار مؤ‌ثر ایفا نموده‌ است. در طی‌ پانزده‌ سال‌ اقامت‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ و کسب‌ فیض‌ از محضر اساتید بزرگ، بر اندوخته‌ی‌ علمی‌ و معنوی‌ خود افزوده‌ و تحصیلات‌ خود را در علوم‌ و فنون‌ مختلفه‌ی‌ اسلامی‌ ارتقأ می‌بخشد. یکی‌ از

فرازهای‌ حساس‌ این‌ دوران‌ که‌ در شخصیت‌ روحی‌ استاد مطهری‌ تأثیر به‌ سزایی‌ بخشیده‌ است‌ آشنایی‌ با مرحوم‌ حاج‌ میرزاعلی‌ آقا شیرازی‌ قُدٍّسَ‌ سرُّه‌ بوده‌ است‌ که‌ در سال‌ ۱۳۲۰ در اصفهان‌ رخ‌ می‌دهد.

َ‌ مطهری‌ در تهران‌
-۲-۱۵ استاد مطهری‌ در سال‌ ۱۳۳۱ به‌ تهران‌ مهاجرت‌ نموده، فصل‌ پر فراز و نشیب‌ دیگری‌ از زندگی‌ خود را آغاز می‌نماید. فعالیت‌ علمی‌ استاد مطهری‌ از همین‌ سال‌ آغاز می‌گردد. مقدمه‌ و پاورقی‌ بر جلد اول‌ اصول‌ فلسفه‌ را در سال‌ ۱۳۳۲ با پایان‌ رسانده‌ و شرح‌ جلد دوم‌ آن‌ را نیز در سال‌ بعد به‌ انجام‌ می‌رساند. با اینکه‌ بیش‌ از سی‌ و هفت‌ سال‌ از تألیف‌ این‌ کتاب‌ می‌گذرد،

گردش‌ ایام‌ از طراوت‌ بیان‌ و استحکام‌ منطقی‌ آن‌ چیزی‌ نکاسته‌ است. استاد مطهری‌ از سال‌ ۱۳۳۲ به‌ بعد مبارزات‌ سیاسی‌ خود را شروع‌ نموده‌ و تا آخرین‌ روزهای‌ حیاتش‌ آن‌ را ادامه‌ می‌دهد، گرچه‌ در طول‌ تحصیل‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ نیز با «فداییان‌ اسلام» مرتبط‌ بوده‌ است. از سال‌ ۱۳۳۴ فعالیت‌ علمی‌ خود را در دانشکده‌ی‌ الهیات‌ و معارف‌ اسلامی‌ شروع‌ نموده‌ و کار تعلیم‌ و تدریس‌ را در آنجا به‌ مدت‌ بیست‌ سال‌ ادامه‌ می‌دهد. ضمناً‌ حوزه‌ی‌ درسی‌ ایشان‌ در مدرسه‌ مروی‌ در

زمینه‌ی‌ تدریس‌ علوم‌ مختلف‌ اسلامی، خصوصاً‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی، از همان‌ سالهای‌ اول‌ مهاجرت‌ به‌ تهران‌ تشکیل‌ گردیده‌ و تا سه‌ سال‌ قبل‌ از شهادت‌ ایشان‌ ادامه‌ داشته‌ است.

‌دوران‌ اقامت‌ استاد مطهری‌ در تهران‌ از پربارترین‌ دوره‌های‌ حیات‌ ایشان‌ است‌ و در این‌ دوره‌ است‌ که‌ تمامی‌ خدمات‌ ارزنده‌ی‌ ایشان‌ از تحقیق‌ و تدریس‌ و تألیف‌ گرفته‌ تا خطابه‌ و وعظ‌ و تبلیغ‌ و کوشش‌ در حل‌ مشکلات‌ و نابسامانیهای‌ اجتماعی‌ صورت‌ می‌گیرد.
‌موضوعی‌ را طی‌ چند بخش‌ ارائه‌ می‌دهیم.

َ‌ استاد مطهری‌ و فرهنگ‌ اسلامی‌
-۳-۱۵ از مشخصات‌ بارز و مزایای‌ ارزنده‌ی‌ استاد مطهری‌ و احاطه‌ی‌ وسیع‌ او بر فرهنگ‌ اسلامی‌ و جمیع‌ فنون‌ مختلف‌ آن‌ از قبیل‌ فقه‌ و ادبیات‌ و اصول‌ و تفسیر و حدیث‌ و فلسفه‌ و اخلاق‌ و عرفان‌ و سیر و سلوک‌ و تاریخ‌ بود.۱۰۰
‌در اینجا لازم‌ است‌ که‌ چگونگی‌ نگرش‌ استاد مطهری‌ به‌ فرهنگ‌ و معارف‌ اسلامی‌ را روشن‌ سازیم:
‌استاد مطهری‌ که‌ با فرهنگ‌ اسلامی‌ و فنون‌ مختلف‌ آن، آشنایی‌ کامل‌ داشت‌ و خصوصاً‌ به‌ انگیزه‌ی‌ پیدایش‌ و سیر تاریخی‌ آنها واقف‌ و نیز با قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ و دیگر متون‌ اصیل‌ اسلامی‌ مأنوس‌ بود، با دیدی‌ واقع‌ بینانه‌ به‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ نظر می‌انداخت‌ و این‌ معارف‌ را از آن‌ لحاظ‌ که‌ از اسلام‌ و

قرآن‌ نشأت‌ گرفته‌اند و فرزندان‌ عزیز اسلام‌ با عشق‌ و اخلاص‌ وافر برای‌ شناخت‌ اسلام‌ آن‌ را بنا به‌ مقتضیات‌ زمان‌ و مسائل‌ مستحدثه‌ در هر عصر گسترش‌ داده‌اند، مورد توجه‌ قرار می‌دهد. اصولاً‌ آیاتی‌ از قرآن‌ که‌ راجع‌ به‌ احکام‌ اسلام‌ و درباره‌ی‌ عبادات‌ و معاملات‌ و حدود و دیات‌ و;است‌ انگیزه‌ی‌ تکوین‌ رشته‌ای‌ از فرهنگ‌ اسلامی‌ به‌ نام‌ «فقه» را فراهم‌ می‌کند، و آیاتی‌ که‌ راجع‌ به‌

اصول‌ عقاید و معارف‌ مبداً‌ و معاد است‌ زمینه‌ی‌ پیدایش‌ کلام‌ و فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را به‌ وجود می‌آورد، و نیز تعلیمات‌ اخلاقی‌ اسلامی، علمای‌ علم‌ اخلاق‌ را به‌ خود مشغول‌ می‌دارد و قِس‌ علی‌ هذا.
‌البته‌ استاد مطهری‌ مسائل‌ را به‌ دور از تعصب‌ می‌نگریست، منکر این‌ واقعیت‌ نبود که‌ برخی‌ اندیشه‌های‌ بیگانه‌ در طول‌ هزار و چهارصد سال‌ از طریق‌ دشمنان‌ و به‌ قصد خیانت‌ یا از طریق‌ دوستان‌ و به‌ قصد خدمت‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ نفوذ کرده‌اند؛ و حتی‌ استاد مطهری‌ به‌ این‌ نکته‌ واقف‌ بود که‌ در همین‌ زمان‌ که‌ نهضت‌ اسلامی‌ اوج‌ گرفته‌ است‌ باز اندیشه‌های‌ بیگانه‌ از سوی‌ این‌

دو گروه‌ با مارک‌ اسلامی‌ عرضه‌ می‌شود، راه‌ دفاع‌ این‌ است‌ که‌ فرهنگ‌ اصیل‌ اسلام‌ را به‌ زبان‌ روز عرضه‌ کرد و در مقابل‌ اندیشه‌های‌ بیگانه‌ به‌ پاسداری‌ از ایدئولوژی‌ اسلام‌ پرداخت؛ با استفاده‌ از فقه‌ اسلامی‌ «اقتصاد اسلامی» و «حقوق‌ اسلامی» و «فلسفه‌ی‌ سیاسی‌ اسلامی» و با استفاده‌ از فلسفه‌ و حکمت‌ و عرفان‌ اسلامی‌ «مسئله‌ شناخت‌ و جهان‌ بینی‌ اسلام» را عرضه‌ نمود و با استفاده‌ از معارف‌ قرآنی‌ به‌ نظر قران‌ درباره‌ی‌ فلسفه‌ی‌ تاریخ‌ پرداخت؛ و استاد مطهری‌ خود از کسانی‌ بود که‌ در این‌ راه‌ خدمات‌ ارزنده‌ای‌ به‌ جامعه‌ی‌ ما عرضه‌ کرد.

َ‌ استاد مطهری‌ و ادبیات‌ عربی‌ و فارسی‌
-۴-۱۵ استاد مطهری‌ به‌ ادبیات‌ عرب‌ و رشته‌های‌ مختلف‌ آن‌ از قبیل‌ صرف‌ و نحو، و بیان‌ و بدیع‌ که‌ به‌ عنوان‌ مقدمه‌ای‌ بر دیگر علوم‌ اسلامی‌ محسوب‌ می‌شود وقوف‌ و آشنایی‌ کامل‌ داشته‌ و در این‌ موارد در دوران‌ اقامت‌ در قم‌ تدریس‌ نیز می‌فرموده‌اند که‌ از آن‌ جمله‌ حوزه‌ی‌ درسی‌ مطول‌ ایشان‌ را می‌توان‌ نام‌ برد. آشنایی‌ و اطلاع‌ وسیع‌ استاد مطهری‌ از ادبیات‌ فارسی‌ نیز شایان‌ کمال‌ توجه‌

است. در اثر همین‌ آشنایی‌ دو جانبه‌ با اسلام‌ و ادبیات‌ فارسی‌ بود که‌ استاد به‌ نقش‌ بسیار مؤ‌ثر اسلام‌ در ادبیات‌ فارسی‌ پی‌ بردند و در غالب‌ کتب‌ ایشان‌ اشعار زیبایی‌ از مولوی‌ و حافظ‌ و سعدی‌ و دیگران‌ می‌بینیم‌ که‌ به‌ مناسبت‌ مطلب‌ آورده‌ شده‌ است. احاطه‌ی‌ استاد مطهری‌ بر شرح‌ اشعار عرفانی‌ و فلسفی، خصوصاً‌ مثنوی‌ مولوی‌ و دیوان‌ حافظ، شایان‌ کمال‌ توجه‌ است.

‌شاید آشنایی‌ استاد مطهری‌ با ادبیات‌ بسیار غنی‌ فارسی‌ موجب‌ شده‌ است‌ تا کتب‌ و مقالات‌ ایشان‌ از شیوایی‌ کلام‌ و شیرینی‌ بیان‌ برخوردار باشد. کلمات‌ سنگین‌ و دشوار در کتب‌ ایشان‌ معمولاً‌ بسیار کمیاب‌ است‌ و البته‌ چنین‌ شیوه‌ی‌ نگارش‌ خصوصاً‌ از ایشان‌ که‌ همانند دیگر علما و فضلا زمانی‌ بسیار طولانی‌ از زندگی‌ خود را با کلمات‌ و اصطلاحات‌ فنی‌ و لغات‌ عربی‌ می‌گذرانند بسیار مورد تحسین‌ است‌ و به‌ تعبیر آیت‌ الله‌ جوادی‌ آملی‌ نوعی‌ فداکاری‌ است.

َ‌ استاد مطهری‌ و فقه‌ و اصول‌
-۵-۱۵ استاد مطهری‌ بر فقه‌ اسلامی‌ تسلط‌ کامل‌ داشتند – تا آنجا که‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ (رضوان‌ الله‌ علیه)از ایشان‌ با تعبیر «فقیه‌ عالی‌ مقام» یاد کردند – و در این‌ رشته‌ از محضر اساتیدی‌ همچون‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌ بروجردی‌ و آیت‌ الله‌ سید محمد محقق‌ (داماد) بهره‌مند شده‌ بودند. خود ایشان‌ نیز در مدرسه‌ی‌ مروی‌ تهران‌ و جاهای‌ دیگر به‌ تدریس‌ فقه‌ اشتغال‌ داشته‌اند. استاد مطهری‌ با

احاطه‌ی‌ کاملی‌ که‌ به‌ فقه‌ اسلامی‌ داشتند به‌ حل‌ بسیاری‌ از مشکلات‌ روز در مسائل‌ اسلامی‌ نائل‌ گردیدند که‌ از آن‌ جمله‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ حجاب‌ و حقوق‌ زن‌ در اسلام‌ قابل‌ ذکر است. کتاب‌ مسئله‌ حجاب‌ و نظام‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام‌ از جمله‌ کتابهای‌ بسیار ارزشمند استاد مطهری‌ است‌ که‌ در پاسداری‌ از فقه‌ اسلامی‌ به‌ نگارش‌ درآمده‌ است.
‌ذهن‌ وقاد استاد مطهری‌ در تحلیل‌ مسائل‌ و احاطه‌ی‌ کامل‌ به‌ جهان‌ بینی‌ اسلامی‌ به‌ انضمام‌ تسلط‌ ایشان‌ بر فقه‌ اسلامی‌ باعث‌ شده‌ است‌ که‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ زن، از نظر اسلامی‌ این‌چنین‌ محققانه‌ بررسی‌ گردد.

‌استاد مطهری‌ به‌ ویژه‌ مباحثی‌ از فقه‌ اسلامی‌ را که‌ مورد حمله‌ قرار می‌گرفت‌ مورد بحث‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ همه‌ جانبه‌ قرار می‌داد. تحقیقات‌ ایشان‌ راجع‌ به‌ «مسئله‌ بردگی» که‌ در انجمن‌ اسلامی‌ پزشکان‌ ایراد شده‌ و نیز مباحث‌ مربوط‌ به‌ «اسلام‌ و مقتضیات‌ زمان» از این‌ جمله‌اند.

‌استاد مطهری‌ علم‌ اصول‌ فقه‌ را در محضر اساتیدی‌ بزرگوار همچون‌ حضرت‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌ بروجردی‌ و حضرت‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌ امام‌ خمینی‌ آموختند و به‌ واسطه‌ی‌ وقوف‌ به‌ اندیشه‌های‌ اصولیین‌ توانستند ریشه‌ی‌ برخی‌ مباحث‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را در کلمات‌ علمای‌ علم‌ اصول‌ یافته‌ و نقش‌ علمای‌ علم‌ اصول‌ در فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را آشکار سازند.

‌استاد مطهری‌ خود درسهای‌ متعددی‌ در زمینه‌ی‌ اصول‌ فقه‌ داشته‌اند که‌ از آن‌ جمله‌ باید از حوزه‌ی‌ درس‌ رسائل‌ نام‌ برد. به‌ علاوه‌ ایشان‌ جزوه‌ی‌ مختصری‌ در زمینه‌ی‌ اصول‌ فقه‌ به‌ عنوان‌ جزوه‌ی‌ درسی‌ برای‌ دانشجویان‌ دانشکده‌ی‌ الهیات‌ نوشته‌اند.

َ‌ استاد مطهری‌ و علم‌ کلام‌ و فلسفه‌ی‌ اسلامی‌
-۶-۱۵ استاد مطهری، هم‌ در علم‌ کلام‌ و احاطه‌ بر اندیشه‌های‌ متکلمین‌ اسلامی‌ و هم‌ در فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ و آگاهی‌ بر نظریات‌ فلاسفه‌ی‌ اسلامی‌ تبحر خاصی‌ داشت. وی‌ از این‌ جهت‌ بسیار عزیزالوجود و کمیاب‌ بود و از معدود افرادی‌ بود که‌ واقعاً‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را درک‌ کرده‌ و لذت‌ آن‌ را چشیده‌ و به‌ اهمیت‌ این‌ میراث‌ گرانبها پی‌ برده‌ بود.

‌اگر بخواهیم‌ سیری‌ تاریخی‌ از افکار و اندیشه‌های‌ فلسفی‌ استاد مطهری‌ ارائه‌ دهیم‌ باید از دوران‌ نوجوانی‌ او و سنین‌ حدود سیزده‌ سالگی‌ که‌ دوران‌ طلبگی‌ را در حوزه‌ی‌ علمیه‌ مشهد می‌گذرانده‌ است‌ آغاز کنیم. وی‌ در آن‌ ایام‌ سخت‌ به‌ مسائل‌ اعتقادی‌ و خداشناسی‌ که‌ پایه‌ و اساس‌ دیگر معارف‌ اسلامی‌ است‌ عنایت‌ و توجه‌ داشته‌ و به‌ این‌ نکته‌ پی‌ برده‌ است‌ که‌ اگر این‌ اساسی‌ترین‌ مسائل‌ برایش‌ حل‌ نگردد سخن‌ از دیگر موضوعات‌ گفتن‌ جز اتلاف‌ وقت‌ چیزی‌ نیست. استاد مطهری‌ خود در این‌ باره‌ چنین‌ می‌نویسد:

«تا آنجا که‌ من‌ از تحو‌لات‌ روحی‌ خود به‌ یاد دارم، از سن‌ سیزده‌ سالگی‌ این‌ دغدغه‌ در من‌ پیدا شد و حساسیت‌ عجیبی‌ نسبت‌ به‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ خدا پیدا کرده‌ بودم. پرسشها – البته‌ متناسب‌ با سطح‌ فکری‌ آن‌ دوره‌ – یکی‌ پس‌ از دیگری‌ بر اندیشه‌ام‌ هجوم‌ می‌آورد. در سالهای‌ اول‌ مهاجرت‌ به‌ قم‌ که‌ هنوز از مقدمات‌ عربی‌ فارغ‌ نشده‌ بودم‌ چنان‌ در این‌ اندیشه‌ها غرق‌ بودم‌ که‌ شدیداً‌ میل‌ به‌ «تنهایی» در من‌ پدید آمده‌ بود، وجود هم‌ حجره‌ را تحمل‌ نمی‌کردم، حجره‌ی‌ فوقانی‌ عالی‌ را به‌ نیم‌

حجره‌ای‌ دخمه‌ مانند تبدیل‌ کردم‌ که‌ تنها با اندیشه‌های‌ خودم‌ به‌ سر برم. در آن‌ وقت‌ نمی‌خواستم‌ در ساعات‌ فراغت‌ از درس‌ و مباحثه‌ به‌ موضوع‌ دیگری‌ بیندیشم، و در واقع‌ اندیشه‌ در هر موضوع‌ دیگر را پیش‌ از آنکه‌ مشکلاتم‌ در این‌ مسائل‌ حل‌ گردد بیهوده‌ و اتلاف‌ وقت‌ می‌شمردم. مقدمات‌ عربی‌ و یا فقهی‌ و اصولی‌ و منطقی‌ را از آن‌ جهت‌ می‌آموختم‌ که‌ تدریجاً‌ آماده‌ی‌ بررسی‌ اندیشه‌ی‌ فیلسوفان‌ بزرگ‌ در این‌ مسئله‌ بشوم».

‌در عرض‌ مدت‌ پانزده‌ سال‌ از اشتغال‌ علمی‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ اندوخته‌ای‌ بسیار غنی‌ از جمیع‌ رشته‌های‌ علوم‌ اسلامی‌ کسب‌ کرده‌ و در طول‌ مدت‌ هفت‌ سال، تحصیل‌ علوم‌ عقلی‌ و فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ را به‌ پایان‌ رسانده‌ در سال‌ ۱۳۳۱ شرحی‌ بر جلد اول‌ اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم‌ می‌نویسد که‌ از چنان‌ استحکام‌ منطقی‌ و شیرینی‌ بیان‌ و شیوایی‌ کلام‌ برخوردار است‌ که‌ پس‌ از گذشت‌ بیش‌ از سی‌ سال‌ هنوز بوی‌ طراوت‌ و تازگی‌ از آن‌ به‌ مشام‌ می‌رسد.

‌استاد مطهری‌ تحصیل‌ رسمی‌ علوم‌ عقلی‌ را از سال‌ ۱۳۲۳ آغاز کرده‌ و در سال‌ ۱۳۲۹ در محضر درس‌ استاد علامه‌ سیدمحمدحسین‌ طباطبائی‌ (رضوان‌ الله‌ علیه) شرکت‌ نموده‌ و الهیات‌ شفای‌ بوعلی‌ را نزد معظم‌ له‌ می‌آموزد و سپس‌ در حوزه‌ی‌ درس‌ خصوصی‌ای‌ که‌ مرحوم‌ علامه‌ برای‌ بررسی‌ فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ تشکیل‌ داده‌ بودند شرکت‌ می‌نماید. وی‌ در زمینه‌ی‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ از محضر اساتیدی‌ همچون‌ حضرت‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌ امام‌ خمینی‌ (ره)، مرحوم‌ علامه‌ سید محمد حسین‌ طباطبائی‌ و مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ آشتیانی‌ بهره‌ گرفته‌ است.

‌استاد مطهری‌ در اثر آشنایی‌ عمیق‌ با فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ و به‌ ویژه‌ حکمت‌ متعالیه‌ی‌ صدرالمتألهین‌ و مقایسه‌ی‌ آن‌ با میراث‌ فلسفی‌ یونان، به‌ ارزش‌ واقعی‌ هر یک‌ از آنها پی‌ بردند. در این‌ زمینه‌ خود ایشان‌ چنین‌ می‌نویسد:
«حکمت‌ الهی‌ مشرق‌ زمین‌ سرمایه‌ی‌ عظیم‌ و گرانبهایی‌ است‌ که‌ در پرتو اشعه‌ی‌ تابناک‌ اسلام‌ به‌ وجود آمده‌ و به‌ بشریت‌ اهدا گردیده‌ است، اما افسوس‌ که‌ عده‌ی‌ قلیل‌ و بسیار محدودی‌ عمیقاً‌ با این‌ سرمایه‌ی‌ عظیم‌ آشنا هستند و از ناحیه‌ی‌ بی‌خبران‌ و دشمنان‌ متعصب، بر آن‌ ستمها شده‌ است. مردمی‌ می‌پندارند حکمت‌ الهی‌ اسلامی‌ همان‌ فلسفه‌ی‌ قدیم‌ یونان‌ است‌ و به‌ ناروا داخل‌ اسلام‌ شده‌ است. اینان‌ نفهمیده‌ یا فهمیده‌ جنایت‌ عظیمی‌ نسبت‌ به‌ اسلام‌ و معارف‌ اسلامی‌ مرتکب‌ می‌گردند. حکمت‌ اسلامی‌ با فلسفه‌ یونان‌ همان‌ اندازه‌ متفاوت‌ است‌ که‌ فیزیک‌ اینشتین‌ با فیزیک‌ یونان. دلایلی‌ هست‌ که‌ حتی‌ الهیات‌ ابن‌ سینا هم‌ به‌ طور کامل‌ به‌ اروپا نرفته‌ و اروپاییان‌ از این‌ گنجینه‌ی‌ ارزنده‌ هنوز هم‌ بی‌خبرند».

‌تسلط‌ کامل‌ استاد مطهری‌ بر تفهیم‌ مسائل‌ عمیق‌ فلسفی‌ موجب‌ شده‌ بود که‌ این‌ مسائل‌ را به‌ طور عمیق‌ و اساسی‌ مورد بحث‌ قرار دهد و اصولاً‌ مسئله‌ را درست‌ طرح‌ کند و سپس‌ اشکالات‌ وارده‌ را پاسخ‌ گوید، که‌ درست‌ طرح‌ کردن‌ مسئله‌ و درک‌ صحیح‌ آن‌ بیش‌ از هر چیز دیگر به‌ حل‌ مسئله‌ کمک‌ می‌کند. این‌ روش‌ استاد از مزایای‌ بسیار پسندیده‌ی‌ ایشان‌ بود که‌ بر همگان‌ ظاهر و آشکار است‌ و بدون‌ استثنأ در تمام‌ سخنرانیها، درسها، مقالات‌ و کتب‌ ایشان‌ تجلی‌ دارد. برای‌ نمونه‌ می‌توان‌ کتابهای‌ مسئله‌ حجاب، نظام‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام، مقدمه‌ و پاورقی‌ بر اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم‌ و نیز درسهای‌ فلسفه‌ی‌ تاریخ‌ را ذکر نمود.

‌استاد مطهری‌ به‌ ویژه‌ در نقد و بررسی‌ فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ کوشش‌ بسیار نمود. ایشان‌ از حدود سال‌ ۱۳۲۵ به‌ مطالعه‌ی‌ مستقیم‌ کتب‌ فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ می‌پردازند و هنگامی‌ که‌ آن‌ را با معارف‌ عمیق‌ فلسفه‌ی‌ الهی‌ مقایسه‌ می‌کنند به‌ سستی‌ این‌ فلسفه‌ پی‌ می‌برند. خود ایشان‌ در این‌ باره‌ چنین‌ می‌نویسد:
«برای‌ من‌ که‌ با شور و شوق‌ و علاقه‌ زائدالوصفی‌ فلسفه‌ی‌ الهی‌ و فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ را تعقیب‌ و مطالعه‌ و بررسی‌ می‌کردم‌ در همان‌ سالها که‌ هنوز در قم‌ بودم‌ مسلم‌ و قطعی‌ شد که‌ فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ واقعاً‌ فلسفه‌ نیست‌ و هر فردی‌ که‌ عمیقاً‌ فلسفه‌ی‌ الهی‌ را درک‌ کند و بفهمد، تمام‌ تفکرات‌ و اندیشه‌های‌ ماد‌ی‌ را نقش‌ بر آب‌ می‌بیند و تا امروز که‌ بیست‌ و شش‌ سال‌ از آن‌ تاریخ‌ می‌گذرد و در همه‌ی‌ این‌ مدت‌ از مطالعه‌ی‌ این‌ دو فلسفه‌ فارغ‌ نبوده‌ام، روز به‌ روز آن‌ عقیده‌ام‌ تأیید شده‌ که‌ فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ فلسفه‌ی‌ کسی‌ است‌ که‌ فلسفه‌ نمی‌داند».۱۰۱

‌استاد مطهری‌ در فلسفه‌ مشأ و کتب‌ فلسفی‌ ابوعلی‌ سینا تبحر خاصی‌ داشتند و تنها استاد فلسفه‌ی‌ مشأ در دوره‌ی‌ دکتری‌ فلسفه‌ و حکمت‌ اسلامی‌ دانشکده‌ی‌ الهیات‌ بودند. با این‌ حال‌ بر حکمت‌ متعالیه‌ی‌ صدرالمتألهین‌ شیرازی‌ احاطه‌ی‌ کامل‌ داشتند و به‌ ایشان‌ عشق‌ و ارادت‌ می‌ورزیدند – که‌ این‌ امر در جمیع‌ کتب‌ فلسفی‌ شان‌ به‌ چشم‌ می‌خورد – و تفکر ملاصدرا را اوج‌ تفکر فلسفی‌ در فرهنگ‌ اسلامی‌ می‌دانستند و خصوصاً‌ به‌ مزایای‌ این‌ فلسفه‌ بر فلسفه‌ی‌ بوعلی‌ توجه‌ تام‌ داشتند.

‌استاد مطهری‌ با دانش‌ و بینش‌ گسترده‌ای‌ که‌ در علم‌ کلام‌ و فلسفه‌ی‌ اشراق‌ و عرفان‌ و فلسفه‌ی‌ مشأ و حکمت‌ متعالیه‌ی‌ صدرالمتألهین‌ داشتند در حقیقت‌ عصاره‌ خلاصه‌ی‌ تمامی‌ اندیشه‌های‌ ناب‌ بزرگان‌ اندیشه‌ی‌ اسلامی‌ در طول‌ هزار و چهارصد سال‌ را در خود جمع‌ کرده‌ و به‌ سیر تاریخی‌ تمامی‌ اندیشه‌های‌ فلسفی‌ و کلامی‌ و عرفانی‌ واقف‌ شده‌ بودند. ایشان‌ خود نیز در برخی‌ مسائل‌ دقیق‌ فلسفی‌ نظریات‌ ابتکاری‌ داشتند که‌ این‌ خود حکایت‌ از صاحب‌ نظر بودن‌ ایشان‌ در مسائل‌ فلسفی‌ می‌کند. مرحوم‌ علامه‌ی‌ طباطبائی‌ به‌ صاحب‌ نظر بودن‌ ایشان‌ در فلسفه‌ تصریح‌ کرده‌اند.

‌استاد مطهری‌ سالها در مدرسه‌ی‌ مروی‌ تهران، دانشکده‌ی‌ الهیات‌ و حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ به‌ تدریس‌ کتب‌ فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ مانند شفا، شرح‌ منظومه‌ و اسفار اشتغال‌ داشته‌اند.

َ‌ شیوه‌ مطهری‌ در تدریس‌ فلسفه‌
-۷-۱۵ از سنتهای‌ بسیار پسندیده‌ی‌ ایشان‌ در تدریس‌ فلسفه‌ این‌ بود که‌ در هر مسئله، سیر تاریخی‌ آن‌ را ذکر می‌کردند که‌ این‌ مسئله‌ آیا از فلسفه‌ی‌ یونان‌ است‌ یا از ابتکارات‌ فلاسفه‌ی‌ اسلامی‌ است‌ و چگونه‌ مطرح‌ شده‌ است‌ و اگر در دوره‌ی‌ اسلامی‌ مطرح‌ شده‌ در چه‌ زمانی‌ و

توسط‌ چه‌ کسانی‌ مطرح‌ شده‌ است. این‌ صفت‌ در شرح‌ اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم‌ نیز ملاحظه‌ می‌شود. شک‌ نیست‌ که‌ چنین‌ تحقیقی‌ راجع‌ به‌ سیر تاریخی‌ مسائل‌ که‌ در میان‌ فلاسفه‌ی‌ اسلامی‌ کم‌ سابقه‌ بوده‌ و معمولاً‌ توسط‌ دانشمندان‌ غربی‌ به‌ کار می‌رفته، مستلزم‌ وقوف‌ کامل‌ بر آثار همه‌ی‌ فلاسفه‌ و متکلمین‌ و عرفا و درک‌ عمیق‌ نظریات‌ آنهاست.

َ‌ آثار فلسفی‌ شیخ‌ شهید استاد مطهری‌
کتابها و مقالاتی‌ که‌ از استاد مطهری‌ منتشر شده‌ است‌ و بیشتر جنبه‌ی‌ فلسفی‌ دارد عبارت‌ است‌ از:
-۱ مقدمه‌ و پاورقی‌ بر اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم‌ (۵ جلد)
-۲ علل‌ گرایش‌ به‌ مادیگری‌
-۳ انسان‌ و سرنوشت‌

-۴ آشنایی‌ با علوم‌ اسلامی‌ (منطق، فلسفه)
-۵ تصحیح‌ و تعلیق‌ کتاب‌ التحصیل‌
-۶ بخشی‌ از کتاب‌ سیری‌ در نهج‌البلاغه‌
-۷ مقالات‌ فلسفی‌ (تاکنون‌ سه‌ جلد آن‌ منتشر شده‌ است)
-۸ نقدی‌ بر مارکسیسم‌
-۹ شرح‌ منظومه‌

-۱۰ شرح‌ مبسوط‌ منظومه‌ (۴ جلد)
-۱۱ حرکت‌ و زمان‌ (تاکنون‌ دو جلد آن‌ منتشر شده‌ است)
-۱۲ درسهای‌ شفا (۱)

َ‌ استاد مطهری‌ و قرآن‌
-۸-۱۵ درس‌ و بحث‌ علوم‌ رسمی‌ عقلی‌ و نقلی‌ نتوانست‌ استاد مطهری‌ را از قرآن‌ دور نگهدارد. او که‌ به‌ قرآن‌ و معارف‌ قرآنی‌ سخت‌ عشق‌ می‌ورزید ارتباط‌ و انس‌ نزدیکی‌ با قرآن‌ داشت‌ به‌ طوری‌ که‌ به‌ مصداق‌ سخن‌ علی‌ (ع): «فَاَمَّا اللیلُ‌ فَصافونَ‌ اَقدامَهُم‌ تالینَ‌ لِاجزأِ‌ القُرآنِ‌ یُرَتَلونَهُ‌ تَرتیلا» (به‌ شبها پاهای‌ خود را برای‌ عبادت‌ جفت‌ کرده، آیات‌ قرآن‌ را با آرامی‌ و شمرده‌ شمرده‌ تلاوت‌ می‌نمایند) هر شب‌ پیش‌ از خواب‌ حدود نیم‌ ساعت‌ به‌ تلاوت‌ قرآن‌ می‌پرداخت‌ و این، صفت‌ همیشگی‌ او بود.
‌استاد مطهری‌ جلسات‌ تفسیر متعددی‌ در تهران‌ داشته‌اند که‌ شروع‌ آن‌ از سال‌ ۱۳۳۴ بوده‌ است. برای‌ نمونه‌ می‌توان‌ جلسه‌ی‌ تفسیر ایشان‌ در قلهک‌ که‌ به‌ مدت‌ پانزده‌ سال‌ ادامه‌ داشته‌ است‌ و نیز درسهای‌ تفسیر ایشان‌ در مسجدالجواد را نام‌ برد.

‌از ابتکارات‌ بسیار جالب‌ استاد مطهری‌ در معارف‌ قرآنی، بررسی‌ موضوعی‌ معارف‌ قرآنی‌ بود و این‌ شبیه‌ کاری‌ بود که‌ در مورد نهج‌البلاغه‌ شروع‌ کردند هر چند موفق‌ به‌ ادامه‌ آن‌ نشدند و نام‌ «سیری‌ در نهج‌البلاغه» بر آن‌ نهادند. این‌ روش‌ بررسی‌ قرآن‌ را «شناخت‌ قرآن» نامیده‌ بودند. از موضوعاتی‌ که‌ استاد مطهری‌ به‌ این‌ شیوه‌ مورد بحث‌ قرار دادند می‌توان‌ از «شناخت‌ از نظر قرآن» و «فلسفه‌ی‌ تاریخ‌ از نظر قرآن» نام‌ برد. استاد مطهری‌ با به‌ کار بردن‌ این‌ شیوه‌ به‌ معارف‌ ارزشمندی‌ دست‌ یافته‌

بود و نه‌ تنها مسائل‌ و موضوعات‌ مختلف‌ را که‌ صریحاً‌ در قرآن‌ ذکر شده‌ است‌ مطرح‌ می‌کرد بلکه‌ مسائل‌ جدیدی‌ مانند شناخت‌ و فلسفه‌ی‌ تاریخ‌ را که‌ امروزه‌ مطرح‌ است‌ ولی‌ صریحاً‌ در قرآن‌ ذکر نشده‌ است‌ و باید نظر قرآن‌ را در مورد آنها از آیات‌ مختلف‌ استنباط‌ کرد، مورد بحث‌ قرار داده‌ و نظر قرآن‌ را در آن‌ موارد روشن‌ می‌ساختند.

‌استاد مطهری‌ خود از کسانی‌ است‌ که‌ اشکال‌ عدم‌ توجه‌ کافی‌ به‌ قرآن‌ و معارف‌ قرآنی‌ را در حوزه‌های‌ علمیه‌ سالها پیش‌ گوشزد نموده‌ است‌ و می‌گوید:
«;یک‌ طلبه، کفایه‌ را خوانده‌ است، رد‌ بر کفایه‌ را خوانده‌ است، رد‌ بر رد‌ کفایه‌ را هم‌ خوانده‌ است;اما از تفسیر قرآن‌ بی‌خبر است».

َ‌ استاد مطهری‌ و نهج‌البلاغه‌
-۹-۱۵ استاد مطهری‌ نسبت‌ به‌ نهج‌البلاغه‌ و حضرت‌ علی‌ (ع) علاقه‌ خاصی‌ داشت. با این‌ کتاب‌ مأنوس‌ بود و معمولاً‌ در سخنرانیها هر جا مناسبتی‌ پیش‌ می‌آمد به‌ فرازهایی‌ از نهج‌البلاغه‌ اشاره‌ می‌کرد. از گرایش‌ جوانان‌ به‌ سوی‌ نهج‌البلاغه‌ تقدیر می‌نمود ولی‌ به‌ آنها توصیه‌ می‌کرد که‌ نهج‌البلاغه‌ یک‌ بعد ندارد، ابعاد گوناگون‌ دارد، سعی‌ کنید به‌ تمام‌ ابعاد آن‌ توجه‌ داشته‌ باشید.

بالاخره‌ شور و علاقه‌ی‌ وافر استاد به‌ نهج‌البلاغه‌ سبب‌ شد که‌ ایشان‌ مقالاتی‌ تحت‌ عنوان‌ «سیری‌ در نهج‌البلاغه» منتشر کنند که‌ بعداً‌ به‌ صورت‌ کتابی‌ تحت‌ همین‌ نام‌ به‌ چاپ‌ رسید. البته‌ استاد به‌ علت‌ گرفتاریهای‌ زیاد نتوانست‌ این‌ مقالات‌ را ادامه‌ دهد و در پی‌ فرصتی‌ بود تا این‌ سیر را پی‌ گیرد. امید است‌ که‌ ارائه‌ طریق‌ استاد، انگیزه‌ و نمونه‌ای‌ برای‌ ادامه‌ی‌ کارش‌ باشد.

‌از نظر تاریخی، آشنایی‌ استاد با نهج‌البلاغه‌ سابقه‌ی‌ طولانی‌ دارد. ایشان‌ اصولاً‌ از دوران‌ کودکی‌ با نام‌ نهج‌البلاغه‌ آشنا بوده‌اند و سپس‌ در دوران‌ تحصیل‌ نیز آشنایی‌ سطحی‌ و معمولی‌ داشته‌اند، ولی‌ در سال‌ ۱۳۲۰ شمسی‌ در اثر یک‌ برخورد و ملاقات‌ شگفت‌انگیز با بزرگ‌مردی‌ به‌ نام‌ حاج‌ میرزاعلی‌ آقا شیرازی‌ اصفهانی‌ (قدس‌ سره) با دنیای‌ نهج‌البلاغه‌ آشنایی‌ عمیق‌ پیدا می‌کنند. بهتر است‌ جریان‌ حال‌ را از زبان‌ خود استاد بشنویم:

‌شاید برایتان‌ پیش‌ آمده‌ باشد – و اگر هم‌ پیش‌ نیامده‌ می‌توانید آنچه‌ را می‌خواهم‌ بگویم‌ در ذهن‌ خود مجسم‌ سازید – که‌ سالها با فردی‌ در یک‌ کوی‌ و محله‌ زندگی‌ می‌کنید، لااقل‌ روزی‌ یکبار او را می‌بینید و طبق‌ عرف‌ و عادت‌ سلام‌ و تعارفی‌ می‌کنید و رد می‌شوید، روزها و ماهها و سالها به‌ همین‌ منوال‌ می‌گذرد;تا آنکه‌ تصادفی‌ رخ‌ می‌دهد و چند جلسه‌ با او می‌نشیند و از نزدیک‌ با افکار و اندیشه‌ها و گرایشها و احساسات‌ و عواطف‌ او آشنا می‌شوید، با کمال‌ تعجب‌ احساس‌ می‌کنید که‌ هرگز نمی‌توانسته‌اید او را آن‌چنان‌ که‌ هست‌ حدس‌ بزنید و پیش‌بینی‌ کنید.

‌از آن‌ به‌ بعد چهره‌ی‌ او در نظر شما عوض‌ می‌شود، حتی‌ قیافه‌اش‌ در چشم‌ شما طور دیگری‌ می‌نماید، عمق‌ و معنی‌ و احترام‌ دیگری‌ در قلب‌ شما پیدا می‌کند، شخصیتش‌ از پشت‌ پرده‌ی‌ شخصش‌ متجلی‌ می‌گردد. گویی‌ شخص‌ دیگری‌ است‌ غیر آنکه‌ سالها او را می‌دیده‌اید، احساس‌ می‌کنید دنیای‌ جدیدی‌ کشف‌ کرده‌اید.

‌برخورد من‌ با نهج‌البلاغه‌ چنین‌ برخوردی‌ بود. از کودکی‌ با نام‌ نهج‌البلاغه‌ آشنا بودم‌ و آن‌ را در میان‌ کتابهای‌ مرحوم‌ پدرم‌ اعلی‌ الله‌ مقامه‌ می‌شناختم. پس‌ از آن، سالها بود که‌ تحصیل‌ می‌کردم، مقدمات‌ عربی‌ را در حوزه‌ی‌ علمیه‌ مشهد و سپس‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ قم‌ به‌ پایان‌ رسانده‌ بودم، دروسی‌ که‌ اصطلاحاً‌ «سطوح» نامیده‌ می‌شود نزدیک‌ به‌ پایان‌ بود و در همه‌ی‌ این‌ مدت‌ نام‌ نهج‌البلاغه‌ بعد از قرآن‌ بیش‌ از هر کتاب‌ دیگر به‌ گوشم‌ می‌خورد، چند خطبه‌ی‌ زهدی‌ تکراری‌ اهل‌ منبر را آن‌ قدر شنیده‌ بودم‌ که‌ تقریباً‌ حفظ‌ کرده‌ بودم، اما اعتراف‌ می‌کنم‌ که‌ مانند همه‌ی‌ طلاب‌ و

هم‌ قطارانم‌ با دنیای‌ نهج‌البلاغه‌ بیگانه‌ بودم، بیگانه‌ وار با آن‌ برخورد می‌کردم، بیگانه‌وار می‌گذشتم؛ تا آنکه‌ در تابستان‌ سال‌ هزار و سیصد و بیست‌ پس‌ از پنج‌ سال‌ که‌ در قم‌ اقامت‌ داشتم، برای‌ فرار از گرمای‌ قم‌ به‌ اصفهان‌ رفتم؛ تصادف‌ کوچکی‌ مرا با فردی‌ آشنا با نهج‌البلاغه‌ آشنا کرد؛ آن‌ وقت‌ بود که‌ عمیقاً‌ احساس‌ کردم‌ این‌ کتاب‌ را نمی‌شناختم‌ و بعدها مکرر آرزو کردم‌ که‌ ای‌ کاش‌ کسی‌ پیدا شود و مرا با دنیای‌ قرآن‌ نیز آشنا سازد».۱۰۲

َ‌ استاد مطهری‌ و عرفان‌ و سیر و سلوک‌
-۱۰-۱۵ استاد مطهری‌ به‌ عرفان‌ نظری‌ و عرفان‌ عملی‌ هر دو واقف‌ بودند و در این‌ مورد از محضر اساتید متعددی‌ کسب‌ فیض‌ کرده‌ بودند. ایشان‌ با توجه‌ به‌ معارف‌ قرآنی‌ و تعلیمات‌ دین‌ مبین‌ اسلام‌ و نیز سخنان‌ عرفا، بسیاری‌ از حقایقی‌ را که‌ تنها عرفا به‌ آن‌ دست‌ یافته‌ بودند مورد تأیید قرار می‌دادند. البته‌ توجه‌ ایشان‌ به‌ عرفا جنبه‌ی‌ تعصب‌ نداشت‌ بلکه‌ جنبه‌ی‌ حقیقت‌ جویی‌ داشت. نظر استاد در این‌ مورد این‌ بود که‌ عرفان‌ به‌ آن‌ معنای‌ اصیل‌ اسلامی‌اش‌ مورد توجه‌ قرار گیرد،

عرفانی‌ که‌ در حضرت‌ علی‌ (ع) سراغ‌ داریم. در اینجا نیز باید این‌ نکته‌ را متذکر گردید که‌ عرفان‌ اسلامی‌ هم‌ از سرچشمه‌ی‌ اسلام‌ سیراب‌ شده‌ است‌ و نمی‌توان‌ صرفاً‌ به‌ دلیل‌ شباهتهایی‌ میان‌ عرفان‌ اسلامی‌ و عرفان‌ برخی‌ مکاتب‌ پیش‌ از اسلام، برای‌ آن‌ ریشه‌ای‌ غیراسلامی‌ تراشید؛ و اگر ما عرفان‌ اسلامی‌ را مورد تأیید قرار می‌دهیم‌ منظور همان‌ رشته‌ای‌ از معارف‌ قرآنی‌ و تعلیمات‌ ائمه‌ اطهار خصوصاً‌ علی‌ (ع) است‌ که‌ روی‌ تزکیه‌ی‌ دل‌ و ارتباط‌ معنوی‌ انسان‌ با خدا و طی‌ کردن‌ مراتب‌ قرب‌ و اخلاص‌ و غافل‌ نبودن‌ از یاد خدا و مناجاتها و شب‌ زنده‌ داریها و مبارزه‌ با نفس‌ اماره‌ تکیه‌

شده‌ است‌ و عرفا هم‌ بیشتر همین‌ مسائل‌ را مطرح‌ کرده‌اند. همان‌ گونه‌ که‌ انحرافات‌ برخی‌ مفسرین‌ در تفسیر قرآن‌ نباید ما را از شناخت‌ صحیح‌ قرآن‌ منصرف‌ سازد، انحرافات‌ برخی‌ متصوفه‌ نیز نباید ما را از بخش‌ بسیار ارزشمند معارف‌ قرآنی‌ که‌ معمولاً‌ عرفا و متصوفه‌ به‌ آن‌ توجه‌ داشته‌اند منصرف‌ نماید.

‌استاد مطهری‌ با متون‌ عرفانی‌ فارسی‌ نیز خصوصاً‌ دیوان‌ حافظ‌ و مثنوی‌ مولوی‌ انس‌ و آشنایی‌ زیادی‌ داشت. وی‌ «دل» و «قلب» را که‌ عرفا به‌ آن‌ توجه‌ دارند یکی‌ از منابع‌ شناخت‌ می‌دانست.

َ‌ استاد مطهری‌ و فلسفه‌ی‌ اخلاق‌
-۱۱-۱۵ استاد مطهری‌ به‌ علم‌ اخلاق‌ همانند دیگر فنون‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ آشنایی‌ کامل‌ داشت. کتب‌ بسیاری‌ را در علم‌ اخلاق‌ و فلسفه‌ی‌ اخلاق‌ مطالعه‌ کرده‌ بود و به‌ معارف‌ ارزشمندی‌ در مورد فلسفه‌ اخلاق‌ رسیده‌ بود که‌ نمونه‌ای‌ از آن‌ را مترجم‌ محترم‌ کتاب‌ کلیات‌ فلسفه‌ با استفاده‌ از تقریرات‌ استاد مرتضی‌ مطهری‌ ذکر نموده‌ است.۱۰۳

‌استاد مطهری‌ تحت‌ عنوان‌ فلسفه‌ اخلاق‌ نیز چندین‌ جلسه‌ سخنرانی‌ نموده‌اند. ایشان‌ از همان‌ آغاز مهاجرت‌ به‌ قم‌ در درس‌ اخلاقی‌ که‌ توسط‌ حضرت‌ آیت‌ الله‌ االعظمی‌ امام‌ خمینی‌ القأ می‌شده‌ است‌ شرکت‌ می‌کرده‌ و سخت‌ تحت‌ تأثیر قرار گرفته‌اند.

َ‌ استاد مطهری‌ و فرهنگ‌ غربی‌
-۱۲-۱۵ استاد مطهری‌ به‌ فرهنگ‌ غربی‌ و رشته‌های‌ گوناگون‌ آن‌ مانند فلسفه‌ و روانشناسی‌ و جامعه‌شناسی‌ و اقتصاد به‌ حد‌ کافی‌ آشنا بود و این‌ آشنایی‌ نتایج‌ بسیار سودمندی‌ را به‌ وجود آورد، چرا که‌ روح‌ تفکر غربی‌ را در مسائل‌ مختلف‌ اعم‌ از فلسفه، روانشناسی، جامعه‌شناسی، سیاست‌ و اقتصاد درک‌ کرده‌ بود و پس‌ از مقایسه‌ با روح‌ تفکر اسلامی‌ در این‌ موارد، هم‌ مسائل‌ و مشکلات‌ بهتر در ذهن‌ او مطرح‌ می‌شد، هم‌ به‌ استحکام‌ تفکر اسلامی‌ پی‌ می‌برد و هم‌ انحرافات‌ تفکر غربی‌ را روشن‌ می‌ساخت؛ و به‌ خصوص‌ این‌ آگاهی‌ و آشنایی‌ او به‌ فرهنگ‌ غرب‌ برای‌

پاسخگویی‌ به‌ شبهات‌ کسانی‌ که‌ با روح‌ تفکر اسلامی‌ آشنایی‌ نداشته‌ بلکه‌ روح‌ تفکر غربی‌ بر آنها حکمفرما بود بسیار کارساز بود. در نتیجه‌ی‌ این‌ آگاهی، تاکتیک‌ دفاع‌ در برابر این‌ حملات‌ را به‌ خوبی‌ می‌دانست‌ و مسئله‌را آن‌چنان‌ حکیمانه‌ و محققانه‌ مطرح‌ کرده‌ و از جمیع‌ جهات‌ به‌ آن‌ پاسخ‌ می‌گفت‌ که‌ دیگر جای‌ هیچ‌ گونه‌ شک‌ و شبهه‌ای‌ باقی‌ نمی‌ماند.

َ‌ اساتید استاد مطهری‌
-۱۳-۱۵ استاد مطهری‌ در طول‌ عمر گرانمایه‌ی‌ خویش‌ به‌ ویژه‌ در مدت‌ پانزده‌ سال‌ اشتغال‌ به‌ تحصیل‌ در شهر مقدس‌ قم‌ از محضر اساتید بسیاری‌ بهره‌مند شده‌اند که‌ مشهورترین‌ آنها عبارتند از:
حضرت‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌ امام‌ خمینی‌ (رضوان‌ الله‌ علیه): استاد مطهری‌ به‌ مدت‌ دوازده‌ سال‌ از محضر پر فیض‌ این‌ استاد الهی‌ و این‌ بزرگ‌مرد بهره‌مند شده‌ است، در درس‌ اخلاق‌ ایشان‌ شرکت‌ کرده‌ و در درس‌ اصول‌ و فلسفه‌ی‌ ایشان‌ شرکت‌ فعال‌ داشته‌ است. امام‌ خمینی‌ چه‌ از نظر طول‌ مدت‌ تعلیم‌ و چه‌ از آن‌ نظر که‌ در شخصیت‌ فکری‌ و روحی‌ استاد مطهری‌ نقش‌ بسیار مهمی‌ داشته‌اند از مهم‌ترین‌ اساتید ایشان‌ به‌ شمار می‌روند.

مرحوم‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌ بروجردی‌ (قدس‌ سره): استاد مطهری‌ در فقه‌ و اصول‌ از محضر پر فیض‌ آیت‌ الله‌ بروجردی‌ استفاده‌ کرده‌ و حتی‌ پیش‌ از آمدن‌ ایشان‌ به‌ قم‌ در بروجرد به‌ حضور ایشان‌ شرفیاب‌ می‌شده‌اند. ایشان‌ از شاگردان‌ ممتاز آیت‌ الله‌ بروجردی‌ محسوب‌ می‌شده‌اند.
عالم‌ جلیل‌ القدر مرحوم‌ آقای‌ حاج‌ میرزاعلی‌آقا شیرازی‌ (اعلی‌ الله‌ مقامه): استاد مطهری‌ در تابستان‌ سال‌ ۱۳۲۰ که‌ برای‌ اولین‌ بار به‌ اصفهان‌ مسافرت‌ می‌کنند با این‌ عالم‌ ربانی‌ بزرگوار آشنا می‌شوند و از آن‌ پس‌ سخت‌ شیفته‌ی‌ او می‌گردند و از وی‌ بهره‌های‌ روحی‌ فراوان‌ می‌برند.

مرحوم‌ میرزا مهدی‌ آشتیانی: استاد شهید از محضر این‌ فیلسوف‌ بزرگوار نیز حدود یک‌ سال‌ استفاده‌ کرده‌اند.
استاد معظم‌ علامه‌ سید محمدحسین‌ طباطبائی‌ (رحمه‌ الله‌ علیه): استاد مطهری‌ در حدود دو سال‌ و نیم‌ از محضر پر فیض‌ این‌ استاد عالی‌ قدر بهره‌مند شده‌ و فلسفه‌ی‌ بوعلی‌ را از ایشان‌ آموخته‌اند و نیز در حوزه‌ی‌ درس‌ خصوصی‌ که‌ ایشان‌ برای‌ بررسی‌ فلسفه‌ی‌ ماد‌ی‌ تشکیل‌ داده‌ بودند شرکت‌ نموده‌اند.
مرحوم‌ آیه‌الله‌ سیدمحمدمحقق‌ (داماد): استاد مطهری‌ در علم‌ فقه‌ از محضر ایشان‌ استفاده‌ نموده‌ است.
حضرت‌ آیه‌ الله‌ العظمی‌ سیداحمدخوانساری: استاد شهید قسمتی‌ از تحصیلات‌ خود را در محضر ایشان‌ طی‌ کرده‌ است.

َ‌ شخصیتهایی‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ یا روحی‌ استاد مطهری‌ نقش‌ داشته‌اند
-۱۴-۱۵ در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ و روحی‌ استاد مطهری‌ شخصیتهای‌ متعددی‌ نقش‌ داشته‌اند که‌ برخی‌ از آنها جزو اساتید ایشان‌ محسوب‌ می‌شوند و برخی‌ فقط‌ در اثر جاذبه‌ی‌ معنوی‌ قوی‌ و نیرومندی‌ که‌ داشته‌اند نقش‌ بسیار سازنده‌ای‌ در تکوین‌ شخصیت‌ روحی‌ استاد مطهری‌ ایفا کرده‌اند. برخی‌ از این‌ شخصیتها عبارتند از:

حجه‌الاسلام‌ شیخ‌ محمدحسین‌ مطهری: شیخ‌ محمد حسین‌ مطهری‌ (پدر استاد مطهری) از شخصیتهایی‌ است‌ که‌ در تقوا و پاکی‌ و هدایت‌ به‌ راه‌ مستقیم‌ از الگوهای‌ استاد مطهری‌ بوده‌اند. استاد مرتضی‌ مطهری‌ کتاب‌ داستان‌ راستان‌ را به‌ پدر خود هدیه‌ نموده‌ و در آنجا توضیح‌ می‌دهند که‌ «تقوا و پاکی‌ ایشان‌ اولین‌ راهنمای‌ من‌ به‌ راه‌ راست‌ بوده‌ است».

حضرت‌ آیه‌الله‌ العظمی‌ امام‌ خمینی‌ رضوان‌ الله‌ علیه: ایشان‌ از شخصیتهایی‌ هستند که‌ چه‌ در شخصیت‌ روحی‌ و چه‌ در شخصیت‌ علمی‌ استاد مطهری‌ نقش‌ مؤ‌ثر ایفا نموده‌اند. استاد مطهری‌ طی‌ دوازده‌ سال‌ فیض‌گیری‌ مداوم‌ از ایشان‌ بهره‌های‌ علمی‌ و معنوی‌ فراوان‌ اندوختند و سخت‌ شیفته‌ی‌ ایشان‌ بودند و متقابلاً‌ امام‌ خمینی‌ نیز به‌ استاد مطهری‌ عنایت‌ خاص‌ داشتند چنان‌ که‌ از پیامها و سخنان‌ حضرت‌ امام‌ درباره‌ی‌ ایشان‌ – که‌ تعبیراتی‌ به‌ کار برده‌اند که‌ در مورد هیچ‌ شخص‌ دیگری‌ به‌ کار نبرده‌اند – آشکار است.

‌استاد مطهری‌ درباره‌ی‌ نقش‌ سازنده‌ی‌ امام‌ خمینی‌ در تکوین‌ شخصیت‌ فکری‌ و روحی‌ خود می‌نویسد:
«پس‌ از مهاجرت‌ به‌ قم‌ گمشده‌ی‌ خود را در شخصیتی‌ دیگر یافتم. همواره‌ مرحوم‌ آقامیرزامهدی‌ را به‌ علاوه‌ی‌ برخی‌ مزایای‌ دیگر در این‌ شخصیت‌ می‌دیدم؛ فکر می‌کردم‌ که‌ روح‌ تشنه‌ام‌ از سرچشمه‌ی‌ زلال‌ این‌ شخصیت‌ سیراب‌ خواهد شد. اگر چه‌ در آغاز مهاجرت‌ به‌ قم‌ هنوز از مقدمات‌ فارغ‌ نشده‌ بودم‌ و شایستگی‌ ورود در «معقولات» را نداشتم، اما درس‌ اخلاقی‌ که‌ وسیله‌ی‌

شخصیت‌ محبوبم‌ در هر پنج‌ شنبه‌ و جمعه‌ گفته‌ می‌شد و در حقیقت‌ درس‌ معارف‌ و سیر و سلوک‌ بود نه‌ اخلاق‌ به‌ مفهوم‌ خشک‌ علمی، مرا سرمست‌ می‌کرد. بدون‌ هیچ‌ اغراق‌ و مبالغه‌ای‌ این‌ درس‌ مرا آن‌چنان‌ به‌ وجد می‌آورد که‌ تا دوشنبه‌ و سه‌ شنبه‌ هفته‌ی‌ بعد خودم‌ را شدیداً‌ تحت‌ تأثیر آن‌ می‌یافتم. بخش‌ مهمی‌ از شخصیت‌ فکری‌ و روحی‌ من‌ در آن‌ درس‌ – و سپس‌ در درسهای‌ دیگری‌ که‌ در طی‌ دوازده‌ سال‌ از آن‌ استاد الهی‌ فرا گرفتم‌ – انعقاد یافت‌ و همواره‌ خود را مدیون‌ او دانسته‌ و می‌دانم. راستی‌ که‌ او «روح‌ قدسی‌ الهی» بود».۱۰۴

حضرت‌ استاد علامه‌ سیدمحمدحسین‌ طباطبائی‌ رحمه‌الله‌ علیه:از دیگر شخصیتهایی‌ که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ علمی‌ و روحی‌ استاد مطهری‌ نقش‌ مؤ‌ثر ایفا کرده‌اند باید از استاد عالی‌ قدر علامه‌ طباطبائی‌ نام‌ برد. استاد مطهری‌ فوق‌ العاده‌ به‌ ایشان‌ ارادت‌ می‌ورزیدند و در غالب‌ مواردی‌ که‌ نام‌ ایشان‌ را برده‌اند با عبارت‌ «روحی‌ له‌ الفدأ» ارادت‌ خود را نسبت‌ به‌ ایشان‌ ابراز داشته‌اند. استاد

مطهری‌ به‌ طور رسمی‌ در دو سال‌ و نیم‌ آخر تحصیلات‌ خود در قم‌ از حضور ایشان‌ استفاده‌ نموده‌ و فلسفه‌ی‌ بوعلی‌ را نزد ایشان‌ آموخته‌ است. وی‌ از شاگردان‌ ممتاز و بلکه‌ ممتازترین‌ شاگرد علامه‌ طباطبائی‌ محسوب‌ می‌شود و علامه‌ طباطبائی‌ عنایت‌ خاص‌ به‌ ایشان‌ داشته‌اند به‌ طوری‌ که‌ اجازه‌ی‌ شرح‌ بر اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئالیسم‌ را فقط‌ با استاد مطهری‌ داده‌اند، و بیانات‌ مرحوم‌ علامه‌ درباره‌ی‌ استاد پس‌ از شهادت‌ ایشان‌ نیز بیانگر این‌ حقیقت‌ است.

مرحوم‌ حاج‌ میرزاعلی‌آقا شیرازی‌ قدس‌ الله‌ سره: ایشان‌ از شخصیتهایی‌ هستند که‌ در تکوین‌ شخصیت‌ معنوی‌ استاد مطهری‌ نقش‌ بسیار سازنده‌ داشته‌اند به‌ طوری‌ که‌ استاد بخشی‌ از ذخیره‌ی‌ معنوی‌ و ملکات‌ اخلاقی‌ خود را مرهون‌ آن‌ بزرگوار می‌دانند. استاد مطهری‌ هر جا که‌ به‌

مناسبتی‌ نام‌ آن‌ مرحوم‌ را ذکر می‌کردند امکان‌ نداشت‌ از ابعاد گوناگون‌ شخصیت‌ روحی‌ و علمی‌ ایشان‌ سخن‌ بر زبان‌ نیاورند. در سخنرانیها و در نوشته‌های‌ استاد مطهری‌ به‌ مناسبتهای‌ مختلف‌ از حاج‌ میرزاعلی‌ آقا شیرازی‌ یاد شده‌ است. استاد مطهری‌ خود در کتاب‌ عدل‌ الهی‌ چنین‌ می‌نویسد:

«مرحوم‌ حاج‌ میرزاعلی‌ آقا (اعلی‌ الله‌ مقامه) ارتباط‌ قوی‌ و بسیار شدیدی‌ با پیغمبر اکرم‌ و خاندان‌ پاکش‌ (صلوات‌ الله‌ و سلامه‌ علیهم) داشت. این‌ مرد در عین‌ اینکه‌ فقیه‌ (در حد‌ اجتهاد) و حکیم‌ و عارف‌ و طبیب‌ و ادیب‌ بود و در بعضی‌ از قسمتها، مثلاً‌ طب‌ قدیم‌ و ادبیات، از طراز اول‌ بود و قانون‌ بوعلی‌ را تدریس‌ می‌کرد، از خدمتگزاران‌ آستان‌ مقدس‌ حضرت‌ سیدالشهدأ علیه‌ السلام‌ بود؛ منبر می‌رفت‌ و موعظه‌ می‌کرد و ذکر مصیبت‌ می‌فرمود؛ کمتر کسی‌ بود که‌ در پای‌ منبر این‌ مرد عالم‌

مخلص‌ متقی‌ بنشیند و منقلب‌ نشود؛ خودش‌ هنگام‌ وعظ‌ و ارشاد که‌ از خدا و آخرت‌ یاد می‌کرد در حال‌ یک‌ انقلاب‌ روحی‌ و معنوی‌ بود و محبت‌ خدا و پیامبرش‌ و خاندان‌ پیامبر در حد‌ اشباع‌ او را به‌ سوی‌ خود می‌کشید؛ با ذکر خدا دگرگون‌ می‌شد؛ مصداق‌ قول‌ خدا بود:

‌اَلَّذینَ‌ اِذا ذُکِرَ‌ الله‌ وَجِلَت‌ قُلوبُهُم‌ وَ‌ اِذا تُلِیَت‌ عَلَیهِم‌ آیاتُهُ‌ زادَتهُم‌ ایماناً‌ وَ‌ عَلی‌ رَبٍّهِم‌ یَتَوَکَّلونَ‌ (انفال/۲).
‌نام‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) یا امیرالمؤ‌منین‌ (علیه‌ السلام) را که‌ می‌برد اشکش‌ جاری‌ می‌شد. یک‌ سال‌ حضرت‌ آیه‌الله‌ بروجردی‌ (اعلی‌ الله‌ مقامه) از ایشان‌ برای‌ منبر در منزل‌ خودشان‌ در دهه‌ی‌ عاشورا دعوت‌ کردند؛ منبر خاصی‌ داشت؛ غالباً‌ از نهج‌البلاغه‌ تجاوز نمی‌کرد. ایشان‌ در منزل‌ آیه‌الله‌ منبر می‌رفت‌ و مجلسی‌ را که‌ افراد آن‌ اکثر از اهل‌ علم‌ و طلاب‌ بودند سخت‌ منقلب‌ می‌کرد به‌ طوری‌ که‌ از آغاز تا پایان‌ منبر ایشان، جز ریزش‌ اشکها و حرکت‌ شانه‌ها چیزی‌ مشهود نبود».

‌آشنایی‌ استاد مطهری‌ با حاج‌ میرزاعلی‌ آقا شیرازی‌ از مهم‌ترین‌ فرازهای‌ زندگی‌ ایشان‌ محسوب‌ می‌شود که‌ این‌ آشنایی‌ سپس‌ تبدیل‌ به‌ ارادت‌ شدید از طرف‌ استاد مطهری‌ و محبت‌ و لطف‌ پدرانه‌ از طرف‌ آن‌ مرد بزرگ‌ می‌گردد به‌ طوری‌ که‌ بعدها هرگاه‌ ایشان‌ به‌ قم‌ می‌آمده‌اند، در حجره‌ی‌ استاد مطهری‌ مقیم‌ بوده‌اند و آقایان‌ علمأ بزرگ‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ که‌ همه‌ به‌ ایشان‌ ارادت‌ می‌ورزیدند در آنجا از ایشان‌ دیدن‌ می‌کرده‌اند.۱۰۵
آیه‌الله‌ سید محمدحسین‌ حسینی‌ تهرانی: استاد مطهری‌ در هشت‌ سال‌ آخر حیات‌ پر برکت‌ خود مراوداتی‌ با ایشان‌ داشته‌ و از وی‌ که‌ از مهذِبین‌ و مربیان‌ نفوس‌ است‌ بهره‌ گرفته‌ است.

َ‌ یاران‌ و دوستان‌ بسیار صمیمی‌ استاد مطهری‌
-۱۵-۱۵ استاد مطهری‌ دوستان‌ و یاران‌ مخلص‌ و با وفا بسیار داشته‌اند ولی‌ از این‌ میان‌ فقط‌ به‌ ذکر نام‌ دو نفر از آنها اکتفا می‌کنیم:

مرحوم‌ حجه‌الاسلام‌ دکتر محمدابراهیم‌ آیتی‌ رضوان‌ الله‌ تعالی‌ علیه. استاد مطهری‌ نسبت‌ به‌ مرحوم‌ دکتر آیتی‌ اخلاص‌ و ارادت‌ خاصی‌ داشتند و در سخنرانیهای‌ خود هر وقت‌ ذکری‌ از ایشان‌ به‌ میان‌ می‌آمد شمه‌ای‌ از فضایل‌ آن‌ مرحوم‌ را باز می‌گفتند. مرحوم‌ دکتر محمد ابراهیم‌ آیتی‌ از دوستان‌ بسیار قدیمی‌ استاد مطهری‌ محسوب‌ می‌شوند به‌ طوری‌ که‌ از دوران‌ طلبگی‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ مشهد با یکدیگر آشنا بوده‌اند و بار دیگر در دوران‌ تدریس‌ و تعلیم‌ و تبلیغ‌ و ارشاد این‌ دو یار قدیمی‌

در کنار یکدیگر به‌ انجام‌ وظیفه‌ می‌پردازند. مرحوم‌ دکتر محمدابراهیم‌ آیتی‌ حدود بیست‌ و پنج‌ سال‌ پیش‌ هنگامی‌ که‌ به‌ جلسه‌ی‌ درس‌ تفسیر تشریف‌ می‌بردند بر اثر تصادف‌ اتومبیل‌ دار فانی‌ را وداع‌ می‌گوید و مصداق‌ قول‌ خدای‌ تعالی‌ (وَ‌ مَن‌ یَخرُج‌ مِن‌ بَیتِهِ‌ مُهاجِراً‌ اِلَی‌ اللهِ‌ وَ‌ رَسولِهِ‌ ثُمَّ‌ یُدرِکهُ‌ المَوتُ‌ فَقَد‌ وَقَعَ‌ اَجرُهُ‌ عَلَی‌ اللهِ) می‌گردند. استاد مطهری‌ به‌ ویژه‌ احاطه‌ی‌ وسیع‌ مرحوم‌ دکتر محمدابراهیم‌ آیتی‌ بر تاریخ‌ اسلام‌ را مورد تأیید و تقدیر قرار می‌دادند.

آیه‌الله‌ حاج‌ شیخ‌ حسینعلی‌ منتظری. استاد مطهری‌ و آیه‌الله‌ منتظری‌ که‌ دو شاگرد ممتاز امام‌ خمینی‌ محسوب‌ می‌شوند یازده‌ سال‌ با یکدیگر هم‌ مباحثه‌ بوده‌ و عشق‌ و ارادت‌ دو جانبه‌ بین‌ آنها برقرار بوده‌ است.

َ‌ خصوصیات‌ روحی‌ استاد مطهری‌
-۱۶-۱۵ تنها مقام‌ والای‌ علمی‌ استاد مطهری‌ نیست‌ که‌ این‌چنین‌ جاذبه‌ آفریده‌ و در عمق‌ قلبهای‌ مردم‌ این‌ سرزمین‌ ریشه‌ دوانیده‌ است. اگر چه‌ مقام‌ والای‌ علمی‌ ایشان‌ به‌ تنهایی‌ حائز اهمیت‌ است‌ ولی‌ چیزی‌ که‌ این‌ همه‌ عشق‌ و ارادت‌ و جاذبه‌ آفریده‌ است‌ تنها جنبه‌ی‌ علمی‌ ایشان‌ نیست.

‌استاد مطهری‌ از جاذبه‌ای‌ قوی‌ برخوردار بود همان‌ گونه‌ که‌ دارای‌ دافعه‌ای‌ قوی‌ بود. دلهای‌ بسیاری‌ را به‌ سوی‌ خود کشید. او مردی‌ با اخلاص‌ بود، صداقت‌ و اخلاص‌ و وارستگی‌ و تقوا و تواضع‌ به‌ یاد خدا بودن‌ و اهل‌ درد بودن‌ و;در او جمع‌ بود؛ وجودش‌ لبریز از ایمان‌ و شور و عشق‌ به‌ خدا بود. اخلاص‌ او در سخن‌ و نوشته‌ و قول‌ و فعل‌ او ظاهر و آشکار بود. تقوای‌ او زبانزد همگان‌ بود. با اینکه‌ از حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ به‌ ظاهر دور افتاده‌ بود و در محیطهایی‌ قرار گرفته‌ بود که‌ وسایل‌

خدافراموشی‌ از هر جهت‌ فراهم‌ بود ولی‌ او در اثر ارتباط‌ با قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ و معارف‌ اسلامی‌ و ایمان‌ قوی، گویی‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ زندگی‌ می‌کرد. استاد مطهری‌ به‌ نماز شب‌ و عبادت‌ و تلاوت‌ قرآن‌ انس‌ بسیار داشت‌ و این‌ معنا را از قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ فرا گرفته‌ بود (قُمِ‌ اللَّیلَ‌ اِلا قَلیلاً‌ نِصفَهُ‌ اَوِ‌انقُص‌ مِنهُ‌ قَلیلاً).۱۰۶

‌تواضع‌ و فروتنی‌ او از دیگر ملکات‌ روحی‌ و جنبه‌های‌ بارز شخصیت‌ وی‌ بود که‌ در اثر تقوا و ارتباط‌ با معارف‌ اسلامی‌ در وجود او به‌ چشم‌ می‌خورد. استاد مطهری‌ گرچه‌ هم‌ فقیه‌ بود و هم‌ فیلسوف‌ و هم‌ ادیب‌ و هم‌ خطیب‌ و هم‌ مدرس‌ و هم‌ عارف‌ و هم‌ استاد اخلاق‌ و هم;ولی‌ هیچ‌ یک‌ از این‌ عناوین‌ زیبنده‌ی‌ او نیست، چرا که‌ مُعرف‌ شخصیت‌ او نیست. و از هر قید و بند و از هر عنوانی‌ آزادبود و لذا نام‌ ساده‌ی‌ «مرتضی‌ مطهری» بیش‌ از همه‌ نمایانگر شخصیت‌ همه‌ جانبه‌ی‌ اوست‌ و هم‌ بیش‌ از همه‌ با روح‌ متواضع‌ او سازگار است. اگر هم‌ بخواهیم‌ به‌ او عنوانی‌ بدهیم، عنوان‌ «استاد» که‌ در زمان‌ حیاتش‌ هم‌ تنها عنوانی‌ بود که‌ در غالب‌ موارد بر او اطلاق‌ می‌شد زیبنده‌ترین‌ عنوان‌ است‌ که‌ جامعیت‌ استاد مطهری‌ را نشان‌ می‌دهد. از خصوصیات‌ روحی‌ بارز استاد مطهری‌ این‌ بود که‌ در برابر استاد، خود را بسیار کوچک‌ می‌کرد و احترام‌ استاد را تا آخرین‌ حد‌ ممکن‌ رعایت‌ می‌فرمود این‌ حالت‌ حتی‌ در دورانی‌ که‌ او خود به‌ مقامات‌ عالی‌ علمی‌ رسیده‌ بود در وی‌ وجود داشت‌ و اصلاً‌ جزو روحیات‌ آن‌ بزرگوار بود و برای‌ ایشان‌ مقامات‌ عالی‌ علمی‌ مانع‌ از این‌ نمی‌شد که‌ در مورد چیزی‌ که‌ نمی‌داند، نزد استاد زانو زده‌ و دست‌ ادب‌ بر سینه‌ نهد و تعلیم‌ گیرد، و استاد مطهری‌ بارها این‌ کار را می‌کرد و ای‌ بسا استادانی‌ بوده‌ و هستند که‌ استاد مرتضی‌ مطهری‌ از محضر ایشان‌ استفاده‌ها برده‌ و حال‌ آنکه‌ از شهرت‌ کافی‌ برخوردار نیستند. در حقیقت‌ استاد مطهری‌ هم‌ عالِم‌ ربانی‌ بود و هم‌ متعلم‌ علی‌ سبیل‌ النجاه.

‌استاد مطهری‌ هنگام‌ مطالعه‌ حالتی‌ دیگر داشت؛ ذهن‌ خود را سخت‌ بر روی‌ مسئله‌ متمرکز می‌کرد. نقل‌ می‌کنند که‌ در زمان‌ تحصیل‌ در قم‌ هنگام‌ مطالعه‌ درِ‌ حجره‌ را به‌ روی‌ خویش‌ می‌بسته‌ و آن‌گاه‌ به‌ مطالعه‌ می‌پرداخته‌ است‌ تا ذهنش‌ کاملاً‌ متمرکز باشد. لذا در هنگام‌ کثرت‌ خستگی‌ از جواب‌ دادن‌ به‌ سؤ‌الات‌ بسیار عمیق‌ و مشکل‌ که‌ احتیاج‌ به‌ تمرکز فوق‌ العاده‌ی‌ ذهن‌ بر روی‌ مسئله‌ دارد پوزش‌ خواسته‌ و آن‌ را به‌ وقت‌ دیگر موکول‌ می‌نمودند.

‌استاد شهید همواره‌ با حوصله‌ و ملاطفت‌ و خوشرویی‌ به‌ سؤ‌الات‌ جوانان‌ گوش‌ داده‌ و پاسخ‌ می‌دادند. از هیچ‌ سؤ‌الی‌ ناراحت‌ نمی‌شدند. صدای‌ خود را از حد‌ معمول‌ بلندتر نمی‌کردند.

َ‌ استاد مطهری‌ و روحانیت‌
-۱۷-۱۵ استاد مطهری‌ با جامعه‌ی‌ روحانیت‌ پیوندی‌ بسیار عمیق‌ داشت. او گر چه‌ به‌ تهران‌ مهاجرت‌ نموده‌ و ظاهراً‌ پیوندش‌ با حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ گسسته‌ بود اما روحش‌ در آنجا بود و از همان‌ هنگامی‌ که‌ به‌ تهران‌ مراجعت‌ نمود، در مدرسه‌ی‌ مروی‌ تهران‌ به‌ تدریس‌ طلاب‌ مشغول‌ گردید و شاگردانی‌ تربیت‌ کرد که‌ امروزه‌ در زمره‌ی‌ فضلا به‌ شمار می‌روند و این‌ سنت‌ حسنه‌ تا دو سال‌

پیش‌ از شهادت‌ ایشان‌ ادامه‌ داشت. به‌ علاوه‌ استاد مطهری‌ در سالهای‌ اخیر حوزه‌های‌ درسی‌ بسیار گرمی‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ داشته‌اند که‌ با استقبال‌ زیاد مواجه‌ شده‌ است، مانند درسهای‌ مارکسیسم، جامعه‌ و تاریخ‌ در قرآن، فطرت‌ و درس‌ اسفار. پیوند استاد مطهری‌ با روحانیون‌ نه‌ از این‌ جهت‌ بود که‌ خود فردی‌ روحانی‌ بود – زیرا استاد مطهری‌ از قید تعصبات‌ این‌ چنینی‌ رسته‌ بود – بلکه‌ از آن‌ جهت‌ بود که‌ روحانیت‌ را تنها نهادی‌ می‌دانست‌ که‌ شایستگی‌ رهبری‌ جامعه‌ را دارد.
‌استاد مطهری‌ از آن‌ لحاظ‌ که‌ جامعه‌ی‌ روحانیت‌ را پاسدارن‌ اصلی‌ سنگرهای‌ ایدئولوژی‌ اسلام‌ و معارف‌ قرآن‌ می‌دانست‌ – که‌ این‌ معنا در طول‌ بیش‌ از هزار سال‌ تداوم‌ جامعه‌ی‌ روحانیت‌ به‌ اثبات‌ رسیده‌ است‌ – به‌ آنها ارج‌ و احترام‌ می‌نهاد. تربیت‌ هزاران‌ عالم‌ فاضل‌ کامل‌ با تقوا در این‌ حوزه‌ها همچون‌ علامه‌ حلی، شیخ‌ طوسی، خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی، بوعلی‌ سینا، شیخ‌ اشراق، ملامحسن‌ فیض‌ کاشانی، شیخ‌ طبرسی، علامه‌ مجلسی، شیخ‌ بهائی، شیخ‌ حُر‌ عاملی،

صدرالمتألهین‌ شیرازی، میرداماد، حاج‌ ملاحادی‌ سبزواری، سیدجمال‌ الدین‌ اسدآبادی، مدرس، علامه‌ طباطبائی‌ و امام‌ خمینی‌ همه‌ حاکی‌ از حیات‌ علمی‌ و معنوی‌ این‌ حوزه‌ هاست. در عین‌ حال‌ استاد شهید روحانیت‌ را همچون‌ درختی‌ آفت‌ زده‌ می‌دانست‌ که‌ با آفاتش‌ باید مبارزه‌ کرد و نه‌ اینکه‌ آن‌ را از ریشه‌ قطع‌ نمود. در مقاله‌ی‌ «مشکلات‌ اساس

ی‌ در سازمان‌ روحانیت» استاد مطهری‌ نظرات‌ اصلاحی‌ خود در این‌ زمینه‌ را ابراز داشته‌ است.

َ‌ مطهری‌ حلقه‌ رابط‌ روحانیون‌
-۱۸-۱۵ استاد مطهری‌ میان‌ جامعه‌ی‌ روحانیت‌ از احترام‌ خاصی‌ برخوردار بود و از بنیانگزاران‌ «جامعه‌ روحانیت‌ مبارز تهران» به‌ شمار می‌رود. در واقع‌ استاد شهید حقله‌ی‌ رابطی‌ بود میان‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌ (ره) از یک‌ سو و سایر مراجع‌ و روحانیون‌ و طبقه‌ی‌ تحصیل‌ کرده‌ی‌ دانشگاهی‌ و بازاریان‌ از سوی‌ دیگر و سخت‌ مورد اعتماد امام‌ بودند تا آنجا که‌ حضرت‌ امام‌ مسئولیت‌ تشکیل‌ شورای‌ انقلاب‌ را به‌ ایشان‌ محول‌ کردند.

َ‌ استاد مطهری‌ و دانشگاه‌
-۱۹-۱۵ استاد مطهری‌ با داشتن‌ بیش‌ از ۲۵ سال‌ تماس‌ مستقیم‌ با مجامع‌ و سمینارهای‌ علمی‌ و دانشگاهی‌ و ارتباط‌ مستقیم‌ با دانشجویان‌ و اساتید دانشگاه‌ و طبقات‌ تحصیل‌ کرده‌ توانست‌ بیش‌ از همه‌ به‌ دردها و مشکلات‌ آنها و روح‌ غالب‌ بر افکار آنها پی‌ ببرد و از این‌ رهگذر است‌ که‌ می‌توان‌ اد‌عا کرد وی‌ بیشترین‌ نقش‌ را در پیوند بین‌ روحانیت‌ و مجامع‌ دانشگاهی، چه‌ د رتهران‌ و چه‌ در

دیگر شهرستانها، هنوز از خاطره‌ها محو نشده‌ است. استقبال‌ دانشجویان‌ از سخنرانیها و درسهای‌ ایشان‌ چه‌ در مجامع‌ دانشگاهی‌ و چه‌ در مساجد و مؤ‌سسه‌های‌ اسلامی‌ نمایانگر این‌ پیوند بود.

‌استاد مطهری‌ علاوه‌ بر آثار قلمی‌ خود، با سخنرانیها و درسهای‌ متعدد خویش‌ در دانشکده‌ها و دانشگاههای‌ مختلف، مساجد گوناگون، انجمن‌ اسلامی‌ مهندسین، انجمن‌ اسلامی‌ پزشکان، مؤ‌سسه‌ اسلامی‌ حسینیه‌ی‌ ارشاد، مسجد الجواد و دیگر مراکز علمی‌ و دینی، با طبقات‌ تحصیل‌ کرده‌ سخن‌ گفت‌ و مسائل‌ اسلامی‌ را آن‌ گونه‌ که‌ هست‌ به‌ دور از اوهام‌ و به‌ دور از برداشتها و گرایشهای‌ غربی‌ و روشنفکرمآبانه‌ روشن‌ نمود.

َ‌ استاد مطهری‌ و عامه‌ی‌ مردم‌
-۲۰-۱۵ استاد مطهری‌ از این‌ اخلاق‌ پیامبرگونه‌ برخوردار بود که‌ همچون‌ دیگر علما و روحانیون‌ واقعی‌ ارتباط‌ و پیوندش‌ با عامه‌ مردم‌ قطع‌ نشد و علو‌ مقام‌ علمی‌ او مانع‌ از این‌ نشد که‌ به‌ وعظ‌ و ارشاد عامه‌ی‌ مردم‌ بپردازد. مقام‌ و رتبه‌ی‌ عالی‌ علمی‌ وی‌ مانع‌ از این‌ نشد که‌ بهره‌اش‌ به‌ عامه‌ی‌ مردم‌ هم‌ برسد؛ و اتفاقاً‌ منبرهای‌ وعظ‌ و ارشاد ایشان‌ کم‌ اهمیت‌تر از درسهایشان‌ نبود، چرا که‌ وعظ‌ و

ارشاد ایشان‌ بیشتر جنبه‌ی‌ حال‌ داشت‌ تا قال، و در آن، معارف‌ عمیق‌ قرآن‌ و نهج‌البلاغه‌ را تعلیم‌ می‌دادند؛ و البته‌ سخنرانیها و وعظ‌ و خطابه‌هایی‌ که‌ برای‌ عامه‌ی‌ مردم‌ می‌فرمودند هر چند از لحاظ‌ سطح‌ بیان‌ پایین‌تر بود ولی‌ هیچ‌گاه‌ از نکات‌ تحقیقی‌ و عمیق‌ خالی‌ نبود بلکه‌ همان‌ معارف‌ عمیق‌ اسلامی‌ بود که‌ آن‌ را با بیان‌ شیوای‌ خود تا آخرین‌ حد‌ ممکن‌ به‌ صورت‌ ساده‌ در آورده‌ بودند.

  راهنمای خرید:
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.