مقاله در مورد کتابخانه ملی
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله در مورد کتابخانه ملی دارای ۴۵ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد کتابخانه ملی کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد کتابخانه ملی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد کتابخانه ملی :
کتابخانه ملی
دید کلی
کتابخانه ملی ایران با نام فعلی رسما در شهریور ۱۳۱۶ هجری شمسی در محل فعلی آن گشایش یافت. پایه اصلی مجموعه آن، کتابهای کتابخانه دارالفنون است که در سال ۱۲۸۰ ه.ق. تاسیس شده بودت. این کتابخانه اکنون (۱۳۶۴) دارای ۲۱۹۰۰۰ جلد کتاب (شامل کتاب فارسی و عربی و ۱۱۴ هزار کتاب به زبانهای خارجی) چاپی و ۱۲ هزار جلد نفیس خطی و ۷۰۰ عنوان مجله فارسی و ۳۶۶ عنوان مجله لاتین و تعدادی نقشه، پوستر و عکس و اسلاید و اسناد و مدارک
است. در سال ۱۳۶۱، مرکز خدمات کتابداری خود به کتابخانه ملی ایران پیوست. طبق قانون واسپاری باید از هرکتاب و نشریه چاپی که داخل مرزهای جغرافیایی ایران منتشر می شود دو نسخه به کتابخانه ملی سپرده شود. رده بندی کتابخانه از سال ۱۳۶۲ به بعد بر مبنای نظام رده بندی کنگره است. قبل از آن رده بندی بر اساس شماره ثبت بوده است. کتابخانه ملی، مادر
کتابخانههای یک کشور است و در راس همه آنها قرار دارد و به پیشرفت نظام کتابخانه ای کشور، بخصوص شبکه کتابخانههای عمومی کمک می کند. کتابخانه ملی معمولا یک یا چند نسخه از کلیه آثار مکتوب و غیر مکتوب کشور مربوطه را برای ثبت، نگهداری و برگه نویسی دریافت می دارد. به همین دلیل کتابخانه ثبت آثار (Copyright Labrary) هست. بودجه کتابخانه ملی از طریق دولت تامین می شود و اداره آن با هیات امناست.
ویژگیهای قرن ۱۹، برای رشد کتابخانههای ملی مساعد بود و این مساله مورد تایید است که قرن ۱۹ دوران کاشتن بذر کتابخانه ملی با ارزش جهان می باشد. احتمالا پارهای از این کتابخانهها پیشتر پایه گذاری شده اند اما بیشترین تاکید بر ملی بودن آنها و مورد پذیرش و شناسایی قرار گرفتن آنها در قرن ۱۹ میلادی است.
تعریف کتابخانه ملی
این نوع کتابخانه همه نوشتهها را در سطح ملی گر می آورد و منظم می کند و خدماتش نه تنها جغرافیایی کشور گسترده است بلکه امروزه، به سبب ایجاد شبکههای جهانی، با جوامع خارج از کشور نیز در ارتباط است. اجتماعی که با این گونه کتابخانه همبستگی دارد یک ملت است.
وضایف کتابخانه ملی
• کتابخانه ملی باید از هر کتابی که داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور منتشر می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
• از کتابهایی که در خارج از کشور درباره کشور متبوع کتابخانه ملی چاپ می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
• تهیه کتابشناسی ملی؛
• تهیه فهرست مشترک (Union Cataloug)؛
• وضع قوانین مربوط به کتابخانه ها؛
• تهیه میکروفیلم، چاپ عکس (افست) از کتاب و تشکیل کلاسهای کار آموزی و برگزاری نمایشگاههای کتاب.
آندره گدار، معمار نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
جمال آباد، نام روستایی در دامنه جنوبی ارتفاعات البرز است. این روستا به مانند دیگر ارتفاعات شمال تهران، خوش آب و هواست و تابستان هایی خنک را برای شهروندان تهرانی نوید می داده است. منازل یا به عبارت بهتر، باغچه های سبز و خرمی داشت که درختان میوه و چنار، سرو و
سپیدار، زینت بخش آن بود. در یکی از این خانه ها و در حدود شصت سال پیش، مردی فرانسوی زندگی می کرد که اهالی بومی جمال آباد، وی را به نام مسیو می شناختند. پیرمرد موقر و آراسته ای که گهگاه برخی از رجال و صاحب منصبان شهری به دیدارش می آمدند و ساعت ها با او گفت وگو می کردند. روستاییان زحمتکش و ساده دل از جایگاه بلند این پیرمرد خبر نداشتند ولی با این غریبه خوش برخورد احساس بیگانگی هم نمی کردند.
مسیو آن چنان با اهالی روستا انس گرفته بود که با همشهریان پاریسی خود هم نمی توانست (یا نمی خواست) چنین ارتباطی برقرار کند. او زندگی مجلل و آپارتمان های پر زرق و برق پاریس را رها کرده بود و در مکانی سکنی گزیده بود که نه آب لوله کشی داشت و نه برق و تلفن. او درخلوت این روستا به گوشه ای از ذوق و هنر ایرانی پی برده بود که آن را این گونه بیان می کند:
“فرشته ذوق و الهام، همان طور که می دانیم، به هر جا اراده کند، روح و معنا می دهد؛ ولی به نظر می رسد که به جمال آباد، بیشتر از هر جای دیگر دمیده است. به همین سبب، این خانه را برای معرفی معماری متواضع و آشنای ایرانی انتخاب کرده ام. خانه بر بلندی قرار گرفته و آفتابگیر است و همین از علاقه خاص ایرانی به فضا حکایت می کند.”
آندره گدارANDRE GODARD در سال ۱۸۸۱ میلادی در پاریس به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای پاریس به پایان برد. در سال ۱۳۰۷ شمسی مطابق با ۱۹۲۹ میلادی به دعوت دولت وقت ایران، برای سازماندهی و راه اندازی اداره کل باستان شناسی وارد ایران شد. به موجب قراردادی رسمی که به امضای وزیر وقت معارف رسیده بود، اداره موزه وزارت معارف را تا سال ۱۳۱۲ عهده دار بود. از ابتدای سال ۱۳۱۳ با حفظ سمت، به ریاست کتابخانه وزارت معارف و با تأسیس موزه ایران باستان به سمت مدیر کل موزه منصوب شد.
خدمات فرهنگی
آندره گدار در مدت ۳۲ سال اقامت در ایران، علاوه بر آنکه در مسوولیت های متعددی همچون مدیر کل عتیقات (عتیقه جات) و رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، خدمت می نمود از بسیاری آثار تاریخی و باستانی در سراسر ایران بازدید کرد. کوشش های او تنها به تحقیق و کاوش در باره این آثار محدود نمی شد. او با همتی مثال زدنی و با کوشش فراوان، حفاظت و نگهداری از این آثار را جزو اهداف خود قرار داد. نامه نگاری ها و مذاکرات بسیار او با دست اندرکاران و مقامات
دولتی شاهدی بر این مدعاست. از آن جمله می توان به یکی از آخرین مکاتبات وی با نخست وزیر وقت ایران در سال ۱۳۳۷ اشاره کرد که بیانگر گوشه ای از علاقه او به فرهنگ ایران زمین است:
;”اگر چه کلیه طرح های مورد نظر خود را نتوانستم در ایران محقق سازم ولی توانستم کارهای
مفیدی برای ایران انجام دهم: بنیان گذاری اداره خدمات باستان شناسی، تاسیس موزه باستان شناسی [ایران شناسی]، بازسازی ارزشمندترین ابنیه تاریخی، تهیه طرح های کلی دانشگاه تهران، ایجاد اداره انتشارات خدمات باستان شناسی که دیگر به جای زبان فرانسه از زبان فارسی استفاده می شود.
با این حال چند طرح که برایم بسیار با اهمیت بود با کمال تأسف رها شده است. در این نامه بیشتر تأکیدم بر موزه باستان شناسی تهران است. ۲۰ سال از عمر آن می گذرد. احتیاج به تجدید نظر و تکمیل دارد. تجهیزات مورد نیاز آن هنوز تأمین نشده است. احتیاج به نصب شبکه برق و بهبود سایر مسائل ظاهری دارد که بسیار مورد توجه ایرانیان و خارجیان خواهد بود; سازماندهی مجدد و اقدام تازه برای معرفی مجموعه ها و انتشار کاتالوگ با ویرایش جدید و چاپ مطلوب همراه با تصاویر زیبا، سود هنگفتی برای تبلیغ ایران در خارج خواهد داشت. زیرا کاتالوگ های مناسب، فروش خوبی داشته و کلکسیون های غیر حرفه ای آنها را نگهداری می کنند. اما برای حصول به چنین نتایجی، لازم است; اختیاراتی به بنده اعطاء شود تا بتوانم در پایان مدت اقامتم در ایران طرح های خود را به اتمام برسانم.”
دستیار و مشوق گدار در طول دوران اقامت او در ایران همسر دانشمندش، یدا گدار YADDA GODARD بود که در غالب سفرهای پژوهشی و اکتشافات باستان شناسی همراه بود. حتی تصور کار عظیم گدار و همراهانش در راه سفر به تمام نقاط کشور پهناور ایران و با امکانات اندک دهه های ۱۳۱۰ و ۱۳۲۰ شمسی کار آسانی نیست، به خصوص زمانی که با نگاهی کارشناسانه به آثار و یادداشت های او نظر بیفکنیم و هنوز آنها را دقیق، سودمند و کم اشتباه بیابیم.
یادگار برجسته و مهم گدار که با گذشت نزدیک به هفتاد سال کماکان قطب فرهنگی پایتخت محسوب می شود، دانشگاه تهران است. نقشه عمومی دانشگاه تهران و برخی دانشکده ها و تالارهای آن، از آثار بر جای مانده آندره گدار است.
موزه مردم شناسی، که در محوطه کاخ گلستان واقع شده، نیز از جمله بناهایی است که گدار در ساخت و راه اندازی آن دخالت داشته است. نمونه های متعدد دیگری در تهران و سایر شهرها می شناسیم که در زمان ریاست گدار بر اداره عتیقه جات و موزه ایران باستان افتتاح گردیده است.(۱) وی نخستین رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز بود و در سال ۱۳۳۷ موفق به دریافت دکترای افتخاری از همین دانشگاه شد.
طراحی و معماری نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
ساختمان قدیمی کتابخانه ملی که در خیابان سی تیر تهران واقع شده از جمله بناهای مهمی است که طرح و نقشه آن را آندره گدار کشیده است. در سال ۱۳۱۲ شمسی، وزیر فرهنگ وقت، مامور احداث موزه در محوطه میدان مشق می شود. تهیه نقشه جامع موزه و ساختمان های مربوط، به آندره گدار واگذار می شود. پس از اتمام نقشه، آن را به رضاخان جهت تأیید نشان می دهند. متاسفانه نقشه ای که به اعتراف علی اصغر حکمت (۱۲۷۱- ۱۳۵۹) وزیر فرهنگ وقت،
شاهکار و در نوع خود بی نظیر بود، به دستور رضا خان و به بهانه اسراف در زمین های شهر تهران به کنار گذاشته می شود و وزیر نیز مورد توبیخ قرار می گیرد.(۲) در همان سال، قطعه زمینی در گوشه شمال غربی میدان مشق برای کتابخانه در نظر گرفته می شود. این بار هم آندره گدار مامور تهیه نقشه ای متناسب با معماری موزه می شود و نهایتاً ساختمان کتابخانه ملی همانند موزه ایران باستان در سال ۱۳۱۶ افتتاح می گردد.
با توجه به اظهار نظرهای موجود، نقشه نخستین گدار برای کتابخانه ملی با توجه به وسعت فضای پیشنهادی، نقشه ای کامل تر بوده است. به همین دلیل مدت کوتاهی پس از افتتاح کتابخانه ملی، نیاز به گسترش فضای کتابخانه کاملاً محسوس بود. به نحوی که در آرشیوهای موجود، مکاتبات متعددی از جانب مرحوم مهدی بیانی (۱۲۸۵- ۱۳۴۶)، ریاست وقت کتابخانه ملی، با آندره گدار
صورت پذیرفته است که در آنها نیاز به افزایش فضای کتابخانه اشاره شده است. بالا خره در اواخر دهه ۱۳۳۰، دست اندرکاران کتابخانه مجبور به احداث ساختمان ضمیمه ای در ضلع شرقی محوطه کتابخانه می شوند. زیربنای ساختمان کتابخانه بر مبنای نقشه گدار،۵۰۰ متر مربع و پس از احداث ساختمان الحاقی، بالغ بر ۱۰۰۰ متر مربع بوده است.
گدار در نمای بیرونی ساختمان موزه از اطاق کسری الهام گرفته است. در ساخت بنای کتابخانه، اهتمام گدار به یکنواختی و تجانس آن با ساختمان موزه مثال زدنی است. او در انتخاب نوع مصالح و دیگر مسائل مرتبط با معماری نهایت دقت را به کار برد، به گونه ای که پس از گذشت ۶۵ سال از احداث بنای کتابخانه ملی، همچنان استوار و با شکوه می نماید.
شاید بتوان ادعا کرد در صورت عمل به نقشه اولیه و جامع گدار برای موزه و کتابخانه، بسیاری از مشکلات پدید آمده در سال ها و بلکه دهه های بعد رخ نمی داد
.
ارتباط گدار با کتابخانه ملی فقط در احداث بنای آن خلاصه نمی شود. در سالیان بعد نیز همواره از وجود او به عنوان فردی مطلع و صاحب نظر استفاده شده است. از جمله ماجرای کتاب هایی است که نزد دانشسرای عالی امانت بود و در جلسه ای با حضور گدار و ۳نفر دیگر از صاحب نظران، تصمیم به انتقال این مجموعه به کتابخانه ملی گرفته می شود.
آثار و تالیفات
از گدار، کتاب ها و مقالات متعددی بر جای مانده است. اما آنچه نوشته های او را ارزشی مضاعف می بخشد، سبک و شیوه او در گردآوری اطلاعات است. آنچه در آثار گدار منعکس گردیده است، سال ها تلاش خستگی ناپذیر در راه شناسایی آثار و ابنیه تاریخی ایران از آذربایجان و کوه های صعب العبور آن گرفته تا بیابان های خشک و لم یزرع مرکزی ایران و سرزمین پهناور خراسان است. چه بسا اگر همت و اراده و به بیان بهتر عشق او به سرزمین ایران نبود، بسیاری از آثار و ابنیه نابود و یا دست کم به وادی فراموشی سپرده می شد.
گدار نتیجه اکتشافات و تحقیقات وسیع خود را از سال ۱۳۱۵ در قالب جزواتی سالانه به زبان فرانسه منتشر کرد و بر آن آثار ایران نام نهاد. این اثر گرانبها که در ۸ جزوه بود، در ۴ مجلد به چاپ رسید و در طی ۵۰ سال به پارسی برگردانده شد. جزوه اول از جلد اول در سال ۱۳۱۴ با ترجمه مرحوم رشید یاسمی (۱۲۷۴- ۱۳۳۰) و جزوه دوم و سوم با ترجمه محمدتقی مصطفوی (۱۲۸۴
– ۱۳۵۹) و ویراستاری علمی پاشا صالح (۱۲۸۰- ۱۳۶۹) در سال ۱۳۱۶ منتشر شد. در فاصله انتشار این ۳ جزوه که ناشر آن وزارت معارف و اوقات و صنایع مستظرفه بود با ۵ جزوه باقی مانده که در سال ۱۳۶۵ به چاپ رسید، بخش های پراکنده ای از کتاب آثار ایران به صورت مقاله در نشریات فارسی زبان انتشار یافت. از آن جمله می توان به ترجمه های ابراهیم شکورزاده (۱۳۰۳- ۱۳۸۱) در نشریه نامه آستان قدس اشاره کرد که در ۷ قسمت به بررسی ناحیه رباط شرف (بین سرخس و مشهد) پرداخته است. این مقاله ها از شماره ۲۶ نامه آستان قدس (بهمن ۱۳۴۶) تا
شماره ۳۶ (خرداد ۱۳۵۲) ادامه یافت. ضمن آنکه در شماره ۲۴ همین نشریه و از همین مترجم، بخش دیگری از آثار ایران به عنوان “مصلای طرق و مشهد” به چاپ رسیده بود. مقاله “میل اهنگان” بخش دیگری از جلد چهارم آثار ایران بود که با ترجمه مرحوم تقی بینش (۱۳۰۰- ۱۳۷۵) در نشریه فرهنگ خراسان، اسفند ۱۳۴۱ درج گردید (میل آهنگان یا آهنجان در ۲۰ کیلومتری شمال شهر
مشهد واقع شده و جزو بناهایی محسوب می شود که برای آرامگاه ها و مقبره ها ساخته می شده است).
همان گونه که ذکر شد، پنج جزوه باقیمانده آثار ایران در سال ۱۳۶۵ با ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم (۱۳۱۸- ۱۳۷۷) و توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی به چاپ رسید.
در تدوین کتاب ارزشمند آثار ایران، گدار علاوه بر همسرش از محققان و ایران شناسان برجسته دیگری نیز سود برده است. از آن جمله است: ماکسیم سیرو، پل پلیو و مایرون اسمیت.
مرحوم ابوالقاسم سحاب (۱۲۶۵- ۱۳۳۵) در کتاب فرهنگ خاورشناسان و در ذیل مدخل گدار،
اشاره به مجله ای با نام راهنمای تاریخی ایران می کند که اصل آن به زبان فرانسه بوده و رشید یاسمی آن را به فارسی ترجمه کرده است و در ادامه به ذکر کتاب دیگری با عنوان آثار ایران باستان از آندره گدار می پردازد. به نظر می رسد تفکیک این دو اثر از یکدیگر اشتباه بود و هر دوی اینها در واقع همان آثار ایران است.
نکته مهمی که در باره آثار ایران باید دانست، دامنه موضوعی آن است. زیرا این کتاب نه تنها به بحث در باره بناهای ایران می پردازد، بلکه مباحثی در زمینه نسخه های خطی و دیگر اشیای هنری، نظیر کوزه و ظروف سفالی و فلزی و غیره را هم در برمی گیرد.
طاق های ایرانی، نام کتاب دیگری از آندره گدار است که در سال ۱۳۶۹ با ترجمه کرامت الله افسر به فارسی برگردانده شد. انواع قوس ها، طاق بندی ها، گنبدها و مقرنس ها از روزگاران گذشته تا عصر نویسنده در نقاط مختلف ایران و در معابد، مساجد، آتشکده ها، کاخ ها، آب انبارها و حتی خانه ها در این کتاب بررسی شده است.
مقالات متعدد دیگری از گدار در نشریاتی چون: هنر و مردم، تعلیم و تربیت (نشریه ماهانه وزارت معارف) و یادگار(به سرپرستی عباس اقبال آشتیانی) ترجمه شده و به چاپ رسیده است. به دلیل جایگاه والای گدار در عرصه علمی و فرهنگی، سخنرانی هایی که او در مجامع مختلف ایراد می کرد نیز در پاره ای منابع آورده شده است.
در بررسی آثار ایران شناسی به زبان فرانسه، نام گدار از هر نام دیگری بیشتری به چشم می آید. از جمله کتاب های معروف او می توان به اشیای برنزی لرستان اشاره کرد که در سال ۱۹۳۱ میلادی در پاریس به چاپ رسید.
فعالیت های گدار به ایران منحصر نمی شد. او در راستای مطالعات شرق شناسی خود، به کشورهای عراق، سوریه، اردن، مصر، هند و افغانستان هم سفر کرد. رهاورد سفر او به افغانستان، کتابی بود با عنوان آثار باستانی بودایی در بامیان که در سال ۱۹۲۸ به زبان فرانسه منتشر گردید.
آندره گدار تنها در حوزه فرهنگ و هنر سرشناس نبود، او در مسائل سیاسی و اجتماعی هم از شهرت نیکی برخوردار بود، به نحوی که در خلال سال های جنگ دوم جهانی و در زمان اشغال
فرانسه از سوی آلمان نازی، نهضت مقاومت ملی فرانسه وی را به عنوان نماینده خود در ایران برگزید. در این مدت، گدار دست به انتشار نشریه ای به نام فرانسه آزاد زد که در تهران منتشر می شد. گدار در سال ۱۹۶۵ میلادی و در سن ۸۴ سالگی در فرانسه در گذشت.
تاریخچه کتابخانه ملی ایران
در سال۱۲۹۰ش. برای نخستین بار تشکیل سازمان کتابخانه ملی قانونمند شد. نظامنامه داخلی کتابخانه در سال ۱۳۰۲ش. در۲۷ ماده و۱ تبصره به تصویب رسید. دایره کتابخانه ملی و شعبه اطلاعات و کتابخانه ملی در تشکیلات اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف در بهمن ۱۳۱۲ش. گنجانده شد. این کتابخانه تا سال ۱۳۱۶ ش. که رسماً کتابخانه ملی نامیده شد، بارها تغییر نام داد: کتابخانه دارالفنون، کتابخانه معارف، کتابخانه ملی فرهنگ، کتابخانه فردوسی، کتابخانه ملی تهران و غیره. در این تاریخ، این موسسه، اداره ای از ادارات سازمان باستان شناسی محسوب می گردید.
کتابخانه که تا سال۱۳۴۳ شمسی تابع وزارت فرهنگ بود، از این سال تحت نظارت اداره کل کتابخانه ها (واحدی از واحدهای وزارت فرهنگ و هنر) درآمد و از سال ۱۳۵۳ واحد مستقلی در وزارت فرهنگ و هنر شد. پس از انقلاب اسلامی، طی مصوبه سال ۱۳۵۸ شورای انقلاب، کتابخانه پهلوی سابق به کتابخانه ملی انتقال یافت و کتابخانه ملی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ملحق شد.
در سال۱۳۶۲ مرکز خدمات کتابداری (از واحدهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی) در این کتابخانه ادغام شد و سرانجام، در سال ۱۳۶۹ با تصویب مجلس شورای اسلامی، این کتابخانه به عنوان یک سازمان مستقل زیر نظر مستقیم ریاست جمهوری قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منفک شد و به کتابخانه ملی
جمهوری اسلامی ایران پیوست. و بالاخره در سال ۱۳۸۱ با مصوبه شورای عالی اداری و ادغام با سازمان اسناد ملی ایران نام آن به «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» تغییر یافت. فعالیت های تخصصی «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» به وسیله دو معاونت کتابخانه ملی و اسناد ملی انجام می گردد.
چایخانه
مراجعهکنندگان میتوانند از این مکان برای استراحت استفاده کنند.
سرویس رفت و آمد
از اول وقت اداری تا پایان کار کتابخانه سرویسهایی از کتابخانه به متروی میرداماد و بالعکس مشغول به کار هستند. استفاده از این سرویسها رایگان است
سیستم جامع کتابخانه ملّی ایران (رسا)
هدف از تولید سیستم جامع کتابخانه ملّی ایران، اتوماسیون فرآیندهای کاری معاونت کتابخانه ملّی و ذخیره سازی رکوردهای مرتبط با کلیه مواد کتابخانه ای بر اساس استانداردهای جهانی است. این نرم افزار که استاندارد مارک ایران(بومی شده استاندارد جهانی یونی مارک) را مبنای کار خود قرار داده است، اکثر قابلیت های سیستم های مشابه و پیشتاز خارجی مانند ALEPH و
Innovative را داراست.
تولید این محصول از شهریور سال ۱۳۸۲ آغاز و با طی مراحل مختلف تولید در شهریور ۱۳۸۵ آماده بهره برداری شده است. شرکت پارس آذرخش با بهره گیری از متخصصان کارآمد داخلی و با استفاده مناسب از دانش فنی و کتابداری موجود در سازمان به انجام این مهم نایل شد. این پروژه از معدود پروژه های موفق طرح تکفاست که رمز موفقیت آن در همکاری نزدیک مجری و کارفرما، و به عبارتی، انجام یک کار گروهی نهفته است.
امکانات سیستم جامع کتابخانه ملّی ایران
سیستم جامع کتابخانه ملّی مبتنی بر یونی مارک و مارک ایران بوده و فرایندهای فهرست نویسی، نمایه سازی، مستندسازی، فیپا، شاپا، سفارشات، واسپاری، امانت، ثبت آثار و مبادله و اهداء را مکانیزه می کند. این برنامه دارای امکاناتی از قبیل جستجو، اُپک (OPAC)، تبادل اطلاعات بین کتابخانه ای و پشتیبانی از Z39.50 است.
ویژگیهای خاص پروژه
به کارگیری یک سیستم یکپارچه در اکثر بخش های معاونت کتابخانه ملّی و جمع آوری کلیه نرم افزارهای متفرق، ناقص و ناهمگون که بر اساس نیازهای مقطعی ایجاد شده بودند. در سیستم جدید کلیه بخش های مختلف معاونت کتابخانه ملّی می توانند به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
استفاده از تجربیات متخصصان برجسته کتابداری کشور در نهایی کردن نیازمندی های کتابخانه ملّی کشور در قالب مورد- کاربردهای (Use Case) سیستم
به کارگیری تکنولوژی های پیشرفته مبتنی بر جاوا و استفاده از معماری سه لایه در نرم افزار
استفاده از متدولوژی RUP در تولید نرم افزار
امکان به کارگیری یک سیستم توانمند داخلی در کلّیه کتابخانه ها و مؤسسات اطلاعاتی کشور و امکان تبادل آسان اطلاعات بین کتابخانه ها در سطح ملی و بین المللی در آینده ای نزدیک با توجه به بستر تبادل یکسان
امکان بازاریابی در کشورهای اسلامی و منطقه برای سیستم جامع کتابخانه ملّی ایران
ارتقای توانمندی های یک شرکت نرم افزاری داخلی
نقش سازمان اسناد و کتابخانه ملّی ایران در تولید محصول
سیاست گذاری مداوم برای اجرای قابل قبول پروژه
نهایی کردن نیازمندیهای سازمان طی جلسات متعدد در یک دوره زمانی طولانی
نظارت و هدایت شرکت مجری در انتخاب تکنولوژی های مناسب برای تولید نرم افزار
شناسایی مداوم مشکلات و پیدا کردن راه حل های مناسب برای رفع آنها
نظارت مستمر بر کیفیت مطلوب تیم مجری و انجام مراحل مختلف تولید نرم افزار
برقراری ارتباط مستمر با شرکت مجری در قالب جلسات منظم ماهیانه، جلسات فنّی، جلسات کتابداری و بازرسی از شرکت
شناسایی مستمر مستندات مورد نیازی که در مقاطع مختلف باید از طرف شرکت مجری به سازمان تحویل می شد.
مراحل اصلی تولید سیستم جامع کتابخانه ملّی ایران
انتخاب بستر تولید و متدولوژی
نهایی شدن مورد-کاربردهای نسخه اول پروژه
طراحی و پیاده سازی نسخه اول پروژه
آزمون سیستمی در داخل شرکت
تحویل نسخه اول بر اساس فرم های تغییر به صورت دستی در قالب یک تیم ۴ نفره
نهایی شدن کلیه مورد-کاربردهای سیستم
طراحی و پیاده سازی کلیه قسمت های سیستم
آزمون سیستمی در داخل شرکت
تحویل کلیه قسمت های نرم افزار بر اساس فرم های تغییر به صورت مکانیزه در قالب یک تیم ۲۰ نفره
استانداردها
کتابخانه ملّـی در جـایگـاه کتابخانه مـادر و مطابق بـا قانون اساسنامه خود، وظیفه گردآوری و تدوین استانداردها و دستور العمل های رایج در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی را بر عهده دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:
• سر عنوان های موضوعی فارسی
ایـن اثـر در برگیرنده شکـل مستنـد موضوعات مطروحه در کتاب های منتشر شده در داخل ایران است. تاکنون سه ویرایش از آن به چاپ رسیده است.
• فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان
نـام صحیـح و تـاریـخ تولد یـا فوت افراد سرشناس، نویسندگان و مترجمانی که کتابی از ایشان یا راجع به ایشان در ایـران منتشـر شـده بـاشـد را می توان در ایـن اثر یافت. به عبارت دیگر این اثر مانند سر عنوان های موضوعی فارسی و دارای پشتوانه انتشاراتی است.
• سر عنوان های موضوعی پزشکی
بـه علـت تنـوع و گستردگی موضوعات در علـم پزشکی، سر عنوان های این حوزه به صورت مبنی جداگانه در دو جلد از جانب کتابخانه ملّی ایران تدوین و منتشر شده است.
• گسترش های رده بندی
از آنجـا کـه رده بندی های مـوجـود در سطح جهان در موضوعات مختص ایران و اسلام، جوابگو نیست، کتابخانه ملّی سالهاست که به تدوین گسترش های مختلفی از رده بندی های دیویی و کنگره می پردازد.
گسترش های دیویی
تاکنون گسترش رده بندی دیویی برای تاریخ ایران، ادبیات ایران، زبان های ایران، جغرافیای ایران و اسلام تدوین و منتشر شده است.
گسترش های کنگره
عـلاوه بـر تاریخ، ادبیات و جغرافیای ایران و اسلام با رده های فلسفه اسلامی ( BBR )، سازمان های آموزشی در ایـران ( LGR )، ادبیـات فرانسه ( PQ )، ادبیـات عربی ( PJA ) و ادبیات روسی ( PG ) نیز مطابق با استانداردهای کتابخانه کنگره، گسترش یافته است.
• نشانه مؤلف فارسی برای رده بندی های دیویی و کنگره.
• تدوین و انتشار مارک ایران.
• استانداردهای کتابخانه های آموزشگاهی، دانشگاهی، تخصصـی، نابینـایـان و زنـدان
تاریخچه سازمان :
سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران مؤسسهای آموزشی، پژوهشی، علمی و خدماتی است که اساسنامه آن به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است و ریاست عالیه آن با رئیس جمهوری است.
شکلگیری رسمی کتابخانه ملی به سال ۱۳۱۶ بازمیگردد. در سال ۱۳۵۸ مرکز خدمات کتابداری، و در سال ۱۳۷۸ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی در کتابخانه ملی ادغام شدند و سرانجام در سال ۱۳۸۱ با تصویب شورای عالی اداری، کتابخانه ملی و سازمان اسناد ملی با هم ادغام شدند و سازمان فعلی شکل گرفت. اکنون این سازمان در دو ساختمان مستقل «کتابخانه ملی ایران» و «گنجینه اسناد ملی ایران» فعالیت دارد.
تاریخچه کتابخانه ملی ایران :
مقـدمـه
تـاریخچـه تشکیـل مجمـوعـه کتابخانه بـه آغـاز دهـه ۱۲۴۰ ش. بـاز می گردد. در ۱۲۶۸ ق./۱۲۳۱ش.، مدرسه دارالفنون در تهـران کار خود را آغاز کرد، و ۱۲ سال بعد ( ۱۲۸۰ق./۱۲۴۳ش.) کتابخانه کوچکی در آن مدرسه تأسیس شد و تقدیر چنین بود که این مجموعه کوچک در مدرسه ای که به سبک اروپایی، ساخته شده بود، هسته اولیه مجموعه کتابخانه ملّی ایـران شـود کـه ۷۳ سـال بعـد، در سوم شهریور ۱۳۱۶ش. رسماً، در تهران، گشایش یافت؛ و یکی از مظاهر تجدد در این کشور به شمار می رفت.
در عهد مظفرالدین شاه که آشنایی ایرانیان با تمدن غرب بیشتر شد، در ۱۳۱۵ق./ ۱۲۷۶ش.، به منظور اشاعه فرهنگ و تأسیس مـدارس جـدیـد، انجمـن معـارف تهران تشکیل شد. انجمن یک سال بعد، در ۱۷ جمادی الثانی ۱۳۱۶/۱۲۷۷ ش. « کتابخانه ملی معارف » را با مجموعه ای که با کوشش فراوان گردآوری کرده بود، در جنب مدرسه دارالفنون، در محل انجمن، تأسیس کرد. نکته مهم اینکه واژه « ملّی » که در نـام ایـن کتابخانه بـه کـار رفتـه، بـه هیچ وجه به معنای « ملیتی
» و « ملی گرایانه » نبـود، بلکـه بیـانگـر آن بـود کـه این کتابخانه هیچ گونه وابستگی به دولت ندارد و مؤسسه ای است غیر انتفاعی و مردمی از این رو، بی جا نیست اگر آن را نخستیـن کتابخانه عمـومی ایران بدانیم که در تهران تأسیس شد؛ کما اینکه تا چند دهه بعد کتابخانه ملی تبریز،کتابخانه ملی فارس، کتابخانه ملی کرمان، و کتابخانه ملی رشت نیز، که جملگی کتابخانه عمومی بودند، در ایران تأسیس شدند. والا در هرکشوری فقط یک کتابخانه ملّی می تواند وجود
داشته باشد. از این رو، صحیح نیست « کتابخانه ملی معارف» را سلف کتابخانه ملـی ایـران بدانیم.
در ۱۳۲۴ق./۱۲۸۴ش.، در زمان وزارت علاء الملک، کتابخانه ملی معارف به مدرسه دارالفنون منتقل و با کتابخانه آن مدرسه ادغـام شد. در ۱۳۳۸ق./۱۲۹۸ش.، در زمـان وزارت معارف حکیم الملک،
نـام « کتـابخـانـه معـارف » را بـر ایـن کتابخانه نهادند و بالاخره در ۱۳۵۳ق./۱۳۱۳ش.، در دوره وزارت معـارف علی اصغر حکمت، بـه نـام « کتابخانه عمومی معارف » خـوانـده شـد. بنـا بـر نـظام نـامـه کتابخانه عمومی معـارف ( مصوب ۹ دی ۱۳۱۳ ش. ) کتابخانه « از دوایر اداره انطباعات بـوده « و حدود ۵۰۰۰ جلد کتاب و به طور متوسط ۳۱ نفر مراجعه کننده در هر روز داشته است.
بـخش « وظایف » نیـز فقـط بـه شـرح وظایف کارکنان کتابخانه اختصـاص دارد و هیـچ اشاره ای به وظایف کتابخانه نمی کنند. اما در نظامنامه اداره انطباعات ( سازمان مادر کتابخانه معارف ) در بخش دایره کتابخانه ملّی، وظایف کتابخانه عبارت بودند از:
الف) تنظیم و مواظبت کتب موجود در کتابخانه و تدوین و طبع فهرست های لازم برای کتب.
ب ) جمع آوری کتب منطبعه و جراید و مجلات داخله و خارجه که به کتابخانه می رسد.
ج ) انتخاب و تعیین کتب خطی و چاپی که همه ساله باید برای تکمیل کتابخانه خریداری شود.
اینهـا بیشتـر وظایف کلی یک کتابخانه عمومی است. ریاست کتابخانه معارف در این زمان بر عهده جهانگیر شمس -آوری بـوده کـه بـه تازگی از آمریکا به ایران برگشته و با کتابخانه های جدید آشنا بود. رویداد مهم دیگر، در ۱۳۱۳ش.، برگزاری کنگره و جشن هزاره فردوسی در تهران بود، شاید
برای نخستین بار بود که گروه چشمگیری از ایران شناسان و خاورشناسان سراسر جهـان در ایران گرد می آمدند. در مدرسه دارالفنون تالاری به نام فردوسی نام گذاری شد و آثار خـاورشنـاسـان و ایـرانشنـاسـان میهمـان و کتـاب هـایـی کـه به کنگره اهدا کرده بودند ، در آنجا گردآوری شد. پس از برگزاری کنگره، این کتاب ها نیز به مجموعه کتابخانه عمومی معارف اضافه شد.
نخستین ساختمان کتابخانه ملّی
در اواخـر ۱۳۱۳ش. مهدی بیانی کـه به ریاست کتابخانه عمومی معارف منصوب شـده بـود، در تـلاش و مکاتبات خـود بـرای رفـع مشکل جا و فضای کتابخانه عمومی معارف، از فرصت استفاده کرد و تأسیس « کتابخانه ملّی ایران » را بـه علی اصغر حکمت، وزیـر معـارف، پیشنهاد کرد که مورد قبول قرار گرفت و با اقبال روبـه رو شـد. در همیـن زمان موزه ایران باستان، در بخش غربی میدان
مشق ( نبش خیابان امام خمینی و سی تیر کنونی ) در دست ساخت و ساز بـود و در قسمت شمالی ساختمان موزه ایران باستان قطعه زمینی بایر بود به مساحت حدود ۳۵۰۰ متر مربع. در ۱۳۱۵ش. علی اصغر حکمت از رضا شاه اجازه خـواسـت کـه در این زمین کتابخانه ای تخصصی برای موزه ایران باستان ساخته شود و به نام ابوالقاسم فردوسی، کتابخانه فردوسی نام گذاری شود.
با درخواست حکمت موافقت شد از آندره گدار، باستان شناس و معمار فرانسوی، کـه نقشـه موزه
ایران باستان را تهیه کرده بود خواسته شد تا نقشه ای برای کتابخانه ارائـه دهد تا سبک دو ساختمان بسیار به هم شبیه شـود. کـار ساختمان در ۱۳۱۶ بـه اتمـام رسیـد و در مکـاتبـات نیـز بـا نـام کتـابخـانـه فردوسی از آن اسم رفته است. در ۱۳۱۶ دستور داده شد که ساختمان به مهدی بیانی تحویل شود.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.