مقاله خانواده نابسامان
توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد
مقاله خانواده نابسامان دارای ۲۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله خانواده نابسامان کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله خانواده نابسامان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله خانواده نابسامان :
خانواده و سازندگی
اکثر دانشمندان معتقدند آنچه سبب میشود فردی در زندگیاش موفق باشد و دیگری بزهکار و سرخورده ، محیط زندگی اوست . اسلام معتقد است هیچ طفلی ذاتاً فاسد و تبهکار نمیباشد بلکه فطرت او پاک و سالم و بر مبنای سلامت است
و این محیط زندگی اوست که در او شرایط جرم و بزه را تکوین میدهد . اولین محیطی که آدمی پس از تولد با آن مواجه است ، خانواده اوست . خانواده آموزشگاه رفتار و کردار کودک است . مهر و وفا ، لبخند ، ترشرویی ، شرافت و انحراف را کودک از آنجا میآموزد . از آنجاست که روابط خود را با سایرین تنظیم میکند و ممکن است بر اساس عشق و محبت باشد یا خصومت و نفرت و در کل او از تربیت خانواده تأثیر میگیرد . اهمیت سالهای اول زندگی فرزند مایه شادی و رونق زندگی زناشویی است
. او هر روز در حال رشد است و البته نمیتواند به طور مستقل به زندگی ادامه دهد . و به رفع نیازهایش بپردازد ، پدر و مادر با مهر و محبتی که به فرزندشان دارند ، کودک را تحت حمایت خویش میگیرند و نیازهای او را برطرف میکنند . این دوران ، دوران شکلپذیری و تکوین شخصیت کودکان است . آموزشها و تعلقات در این دوره در ذهن کودک نقش میبندد و زمینهساز فردای اوست . کودک از همان روزهای اول زندگی از راه نگاه کردن ،
شنیدن و لمس کردن ، بسیاری از مسایل مورد نیاز را میآموزد و تقلید میکند . لذا توجه به کودک و تربیت او باید در خردسالی باشد زیرا در این دوره بیش از دورههای دیگر نیاز به فرصت برای یادگیری و کاوش و بازی دارد . افرادیکه در یک خانواده زندگی میکنند و با کودک سرو کار دارند مثل والدین ،
خواهر و برادر ، پدربزرگ و مادربزرگ ، و حتی خدمتکار و ; همگی در کودک اثر گذارند . آنچه را میبیند میآموزد . بدین سان اگر کودکی سر از جرم و جنایت درآورد به زحمت میتوان منشایی جز خانواده برای رفتارش جستجو کرد . تحقیقات روانپزشکان و دانشمندان نشان داده است که تجارب دوران طفولیت در پیشامدهای ناگوار زندگی افراد در طول مدت عمر مؤثر است و در دوران بزرگسالی نمود پیدا میکند .
این تحقیقات نشان داده است که اکثر افرادی که مرتکب لغزش و انحراف شدهاند در دوران خردسالی با اشکالاتی در رایطه با خانواده مواجه بودهاند . فروید معتقد است که سازنده انسان ، تجارب دوران کودکی اوست و. هوسهای این دوران حیات بزرگسالی را تحت تاثیر قرار میدهد . با تفکر در این موارد ضرورت رفتار صحیح با کودک خود را درمییابیم . خانواده نابسامان خانوادهای نابسامان است که در آن والدین و یا زن و شوهر از عهده وظایف خود برنیایند
. خانوادهای که بر اثر غیبت والدین ، بیماری مزمن ، ترک خانواده ، جدایی و طلاق از هم پاشیده شده و نظمی بر آن حاکم نیست ، یک خانواده نابسامان است . چنین خانوادهای یک خانواده واقعی نیست . در این خانواده زمینه انحراف و لغزش برای اعضاء آن مهیاست . برخی از نشانههای این خانواده عبارتند از : پدر و مادر هر دو از دنیا رفتهاند ، پدر و مادر جدا شدهاند ، پدر و مادر زندهاند ولی فرزندان دچار کمبود محبت ، افراط در آن و یا تبعیضاند ، غیبت پدر و مادر از خانه بسیار است و کودک از دیدن آنها محروم میباشد ، کودک به دلایلی از نظر والدین مطرود است ، والدین منحرف و یا معتاد میباشند ، خانواده جاهل ، غافل ، در امر تربیت ناموفق و یا بیبرنامه است .
تاثیر خانواده نابسامان در دختران
تاثیر خانواده نابسامان در دختران به مراتب مهمتر و چشمگیر است . چرا که دختران به خاطر طبیعت انفعالیشان بیش از پسران به محبت و توجه نیاز دارند . زود میرنجند و زود دلسرد میشوند و خیلی زود تسلیم حوادث میشوند . از طرفی دیگر او در آینده مسؤلیت فرزندانی را به عهده خواهد گرفت ، و خود مادر خانواده خواهد شد . کودک و کمبود محبت نیاز کودک به محبت امری بدیهی است و قابل انکار نیست . محبت غذای روح کودک است . کودک تشنه محبت و عنایت والدین است
و نیاز دارد که احساس کند مورد توجه و علاقه والدین و مورد تایید و حمایت آنها است . مهر و محبت فیمابین کودک و والدین ، آنها را به هم نزدیک میکند و باعث میشود پدر و مادر در دل کودک نفوذ کنند و در زمینه رشد همه جانبه برای او فراهم کنند . در خانوادهای که کودک مورد محبت والدین خود نیست . به سخن و رفتار وی توجه نمیشود ، مورد طرد خانواده است ، و مراقبت کافی از وی به عمل نمیآید . چرا والدین ممکن است به کودک خود کم محبت کنند ؟ علل آن متعدد است مثلاٌ ممکن است
پدر و مادر به خاطر ترس از لوس شدن کودک به او زیاد محبت نکنند یا کودک ناخواسته بوده و یا جنسیت او مطلوب والدین نیست . در مقابل عدم توجه والدین کودک ممکن است ، کمبود خود را به صورت بیاشتهایی ، شبادراری ، امتناع از غذا ، مکیدن شست و ناخن جویدن اعلان کند . علاوه بر این چنین کودکی ممکن است دچار بیخوابی ، بیحالی و کاهش فعالیت شود ، چهرهشان گرفته است و شفافیت و زیبایی ندارد
، دچار افسردگی هستند و تزلزل روانی دارند ، احتمال اقدام به خودکشی در دوران بزرگسالی در این کودکان افزایش مییابد و نیز احتمال ابتلا به بیماریهایی چون اسکیزوفرنی و هیستری در آنان افزایش مییابد . این کودکان در بزرگسالی دچار حالتی بیتفاوت نسبت به تمام امور و سستی عاطفه و ناتوانی برقراری روابط عاطفی محکم با دیگران میباشند و رفتاری توأم با خشونت و بیرحمی شدید در آنها به وجود میآید . در بعد اجتماعی ، این کودکان افرادی ناپایدار هستند و احساس مسئولیت اندکی میکنند از جامعه همیشه طلبکار هستند و برای آن کاری انجام
نمیدهند . از غم دیگران ناراحت نیستند و حتی خوشحال میشوند . گاهی هم به رفتارهای ضد اجتماعی روی میآورند . میل تخریب و ضرب و جرح و آسیب رساندن در آنها جمع میزند . همچنین تحقیقات نشان میدهد که این افراد در مدرسه قادر به یادگیری درست نیستند . به هر حال هر چه میزان کمبود محبت بیشتر و زمان آن طولانیتر باشد ، اختلالات بیشتر و عمیقتری را در کودک به جای میگذارد . نشانههایی که کودک دچار کمبود محبت است : – کودکی که به بهانههای مختلف سعی دارد خود را به پدر و مادر نزدیک کند . – کودکی که برای جلب محبت ، سر از مسخرهگی و دلقک بازی درمیآورد و یا سعی میکند خود را لوس کند . – کودکی که در برخورد با دیگران قیافه ترحمانگیز به خود میگیرد
تا مورد توجه آنها باشد . افراط در محبت افراط در محبت را در رفتار بعضی از پدرها و مادرها میتوان به خوبی دید . مثلاٌ پدر و مادری را میبینید که دایماً وقت خواب به سراغ کودک خود میروند تا از نفس کشیدن او مطمئن شوند ! اگر کسالت مختصری داشته باشد دستپاچه میشوند و به اشک و آه و ناله روی میآورند دایماً او را تر و خشک کرده و در کنار خود نگه میدارند . و هیچگاه تنهایش نمیگذارند . حتی گاهی مزاحم اولیاء مدرسه شده و توقع دارند آنان نیز چنین رفتار کنند . چرا برخی از والدین چنین رفتار افراطی را برای کودکان خود برمیگزینند ؟ درماندگی فرزند ، مرگ پی در پی فرزندان قبلی ، سالها انتظار برای تولد کودک ،
تأکید بیش از حد بر تربیت به اصطلاح صحیح بیماران ، تلاش برای جلب نظر کودک ، عدم سازش با همسر و معطوف شدن توجه به کودک ، تنهایی و بیکاری والدین . عوارض چنین رفتاری بر کودکان چیست ؟ این نوع رفتار باعث میشود خلاقیتها و ابتکارات کودک رشد نکنند ، جرات حیات و حضور در عرصه از کودک گرفته شود ، اعتماد به نفس او کاهش مییابد . توان اندیشیدن و مبارزه کردن از او گرفته میشود . این کودکان رفتار والدین را دستاویزی برای رسیدن به خواستههای نامعقول خود میکنند .
گاهی پرخاشگر میشود . نافرمانی از دیگر عوارض اینگونه تربیت است . چون کودک نمیفهمد که اگر از دستورات پدر و مادر سرپیچی کند ، آنها ناراحت نمیشوند . خودخواهی به عدم تحمل شکست ، عصیان علیه پدر و مادر ، بیاعتنایی نسبت به مسئولیت ، عدم توجه به حقوق و شخصیت دیگران ، عدم توانایی سازش با دیگران از دیگر موارد قابل ذکر است . در چنین خانوادهای به تدریج کودک از حصاری که اطرافش کشیدهاند خسته میشود . کسل میشود و کوشش دارند از این قید و بندها بگریزند و شخصیتی بزدل و ضعیف خواهند داشت . این خطاست که والدین یه محض درخواست کودک ، آنرا سریعاً در اختیارش بگذارند .
بیایید اجازه دهیم که کمی با محرومیت و تأخیر در دریافت خواستهها آشنا شود . از ایجاد عقده در کودک نترسید و مطمئن باشید که او از داشتن در حد متعارف محرومیتها ، دچار کمبود نخواهد شد . از این بپرهیزید و بترسید که در اثر افراط کودک فردی بیعرضه و نالایق درآید . کودک و سردی در روابط خانواده اگر بخواهیم کودکی از تربیت درستی برخوردار باشند ، لازم است که از حمایت پدر و مادر برخوردار باشند . در محیط گرم خانواده است که کودک احساس امنیت میکند و درس مهر و وفا و ادب و صفا از دیگران میآموزد .
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.